ترجمه:
(در روز بيعت) مردم همانند شتران تشنهاي که به آب نزديکشده، و ساربان رهاشان کرده، و عقال (پاي بند) از آنها گرفته، بر من هجوم آوردند و به يکديگر پهلو ميزدند، فشار ميآوردند، چنان که گمان کردم مرا خواهند کشت، يا بعضي به وسيله بعض ديگر ميميرند و پايمال ميگردند. پس از بيعت عمومي مردم، این امر (مسئله جنگ با معاويه) را ارزيابي کردم، همه جهات آن را سنجيدم تا آن که مانع خواب من شد، ديدم چارهاي جز يکي از اين دو راه ندارم. يا با آنان مبارزه کنم، و يا آنچه را که محمد (ص) آورده، انکار نمايم، پس به اين نتيجه رسيدم که، تن به جنگ دادن آسانتر از تن به کيفر پروردگار دادن است، و از دست دادن دنيا آسانتر از رها کردن آخرت است.
توضیحات:
1-این خطبه در کتاب تمام نهج البلاغه سید صادق موسوی ضمن مکتوبات آنحضرت در صفحه 1379 به عنوان مکتوب شماره 80 که 33 صفحه است چنین آمده است:
فراددتمونی القول مراراً و راددتکم ، ثم تداککتم علی تداک الابل الهیم علی حیاضها یوم وردها (ورودها) و قد أرسلها راعیها، و خلعت مثانیها، حرصاً علی بیعتی، حتی انقطعت النعل، و سقط الرداء، و وطئ الضعیف، و ازدحمتم علیّ حتی ظننتم انکم قاتلی او ان بعضکم قاتل بعض لدیّ.
شایان ذکر است که جمله بعد خطبه 54 در اینجا نیست. لذا احتمال می رود که خطبه 54 در مورد دیگری ایراد شده باشد و در هر دو مورد از فقرات مشابه استفاده شده باشد.
در تأیید این احتمال می توان به فقره ی دیگر در همین موضوع اشاره کرد که در خطبه شقشقیه آمده است. در آنجا می خوانیم:
فَمَا رَاعَنِي إِلاَّ وَالنَّاسُ کَعُرْفِ الضَّبُعِ إِلَيَّ، يَنْثَالُونَ عَلَيَّ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ، حَتَّي لَقَدْ وُطِيءَ الْحَسَنَانِ، وَشُقَّ عِطْفَايَ، مُجْتَمِعِينَ حَوْلِي کَرَبِيضَةِ الغَنَمِ. فَلَمَّا نَهَضْتُ بِالْأَمْرِ نَکَثَتْ طَائِفَةٌ، وَمَرَقَتْ أُخْرَي، وَقَسَطَ آخَرُونَ.
یعنی: بناگاه ، ديدم که انبوه مردم روی به من نهادهاند ، انبوه چون يالهای کفتاران . گرد مرا از هر طرف گرفتند ، چنان که نزديک بود استخوانهای بازو و پهلويم را زير پای فرو کوبند و ردای من از دو سو بر دريد . چون رمه گوسفندان مرا در بر گرفتند . اما ،هنگامی که ، زمام کار را به دست گرفتم جماعتی از ايشان عهد خود شکستند و گروهی از دين بيرون شدند و قومی همدست ستمکاران گرديدند.
2-مقصود از این فقرات این است که حضرت علی (ع) با اصرار مردم خلافت را پذیرفت و گرنه هیچ تمایلی به پذیرش آن بخاطر اوضاع نا بهنجاری که در گذشته پدید آمده بود و بخاطر شرایط موجود، نداشت.
3-منظور از تکرار این جملات این است که آن حضرت ثابت کند که خلافت و حکومت او مشروعیت کامل داشت و لذا شرعاً باید در مقابل عایشه همسر پیامبر در جنگ جمل، معاویه در جنگ صفین و خوارج در جنگ نهروان قیام می کرد ، چرا که آنها گرچه مسلمان بودند اما راه بغی در برابر حکومت مشروع را پیش گرفته و باغی شده بودند. از این جهت فرمود : قد قلبت هذا الأمر بطنه و ظهره ... (پس از بيعت عمومي مردم، این امر (مسئله جنگ با معاويه) را ارزيابي کردم، همه جهات آن را سنجيدم تا آن که مانع خواب من شد، ديدم چارهاي جز يکي از اين دو راه ندارم. يا با آنان مبارزه کنم، و يا آنچه را که محمد (ص) آورده، انکار نمايم، پس به اين نتيجه رسيدم که، تن به جنگ دادن آسانتر از تن به کيفر پروردگار دادن است، و از دست دادن دنيا آسانتر از رها کردن آخرت است).
4-در باره جامعیت بیعت مردم با حضرت علی (ع) ابن ابی الحدید در شرح این خطبه می گوید: الذی علیه جمهور اهل السیر، انّ طلحه و الزبیر بایعا طائعین غیر مکرهین، ثم تغیرت عزائمهما و فسدت نیاتهما و غدرا به. یعنی آنچه همه تاریخ نویسان برآن اتفاق نظر دارند این است که طلحه و زبیر از روی میل و رغبت با حضرت بیعت کردند، سپس عزم و اراده ی آنها تغییر کرد و نیت آنها تباه شد و با او به مکر و حیله پرداختند.
او ادامه می دهد که البته طرفداران زبیر به غلط شایع کردند که زبیر بخاطر ترس از شمشیر مالک اشتر با حضرت بیعت کرد!
همچنین او از حضرت نقل می کند که فرمود: ان کرهنی رجل واحد من الناس لم ادخل فی هذا الأمر. یعنی اگر حتی یک نفر از مردم هم از من اکراه داشت در این امر (خلافت) وارد نمی شدم.
ابن ابی الحدید سپس می نویسد : فأتوا علیاً فاستخرجه من داره و سألوه بسط یده فقبضها فتداک علیه تداک الابل. یعنی پس به سراغ علی آمدند و او را از خانه اش خارج کردند و به مسجد بردند و از او خواستند دست خود را بگشاید که آنها هجوم آوردند و دست او را گرفته، نخستین کسی که بیعت کرد طلحه بود سپس زبیر بیعت کرد و از آن پس دیگر مسلمانان با او بیعت کردند. (شرح ابن ابی الحدید: جزء چهارم، ص 340).
5-در اینکه مقصود از « قلبت هذا الأمر» (درباره این امر یعنی جنگ، بررسی کردم) آیا جنگ جمل بوده یا جنگ صفین اختلاف نظر وجود دارد. البته هر دو جنگ از اهمیت بسزائی برخوردار بوده یکی قیام در برابر همسر پیامبر (ص) و دیگری در برابر معاویه که از اصحاب پیامبر بوده است و طبیعی بود که برخی از مردم آنها را بر نتابند.
ترجیحاً مقصود از این جنگ، جنگ صفین بوده است که حضرت در سال 37 هجری خطبه را ایراد کردند.
انصاری
19 تیرماه 1398
