آقای سید محمد خاتمی رئیس جمهور اسبق ایران در سخنرانی خود در 30 شهریور 1377 در سازمان ملل پیشنهاد گفتگوی تمدن ها را چنین مطرح کرد.
« امید است قرن آینده، قرن نظام ها و حکومت هایی باشد که زور و خشونت را تقدیس نکنند و باطن قدرت سیاسی، محبّت و عدالت باشد به گونه ای که گفت و گوی تمدّن ها مظهر و مجلای آن باطن باشد. آقای رئیس، خانم ها و آقایان ! اینک پرسش این است که آیا سازمان ملل متّحد در این جهت چه تحوّلی در درون خود به اقتضای وضعیّت جدید ایجاد خواهد کرد و چه تأثیری در این سیر و صیرورت زندگی بشر خواستار رستگاری خواهد داشت؟ به نام جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد می کنم که به عنوان گام اوّل، سال ۲۰۰۱، از سوی سازمان ملل سال گفت وگوی تمدّن ها نامیده شود، با این امید که با این گفتگو، نخستین گام های ضروری برای تحقّق عدالت و آزادی جهانی برداشته بشود. »
سازمان ملل از این پیشنهاد استقبال و در سپتامبر سال 1998 در بیانیه ای سال 2001 را « سال گفتگوی تمدن ها» نامگذاری کرد. در پی این اقدام نظریه «گفتگوی تمدن ها» به نام آقای خاتمی رقم خورد و در بهمن ماه سال 1377 «مرکز بین المللی گفت و گوی تمدن ها » برای هماهنگی فعالیت های ذی ربط در دوران دولت او تأسیس گردید.
در ادامه آن در همان دولت ، سی ام شهریور در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران «روز گفتگوی تمدن ها» نامگذاری شد.


روژه گارودی
روژه گارودی که این تحولات را زیر نظر داشت، از اینکه تئوری او به نام آقای خاتمی ثبت گردیده متأثر شده بود و باب شکایتی را در مراجع قضائی فرانسه گشود و وی را متهم به سرقت تئوری گفت و گوی تمدن ها کرد. البته با دلجوئی دولت جمهوری اسلامی ایران از گارودی، بزودی این شکایت از سوی وی منتفی شد.
ضمناً در سال 1389 به دلیل منقضی شدن زمان این مناسبت تقویمی و نداشتن متولی خاص، از تقویم ایران نیز حذف و به این صورت پرونده گفتگوی تمدن ها بسته شد.


کتاب گفتگوی تمدن های گارودی
برخورد تمدن ها
برخورد تمدن ها که سابقه طولانی دارد فعلاً به کرسی نشسته و جامعه بشری را گرفتار کرده است. سابقه این برخوردهاعملاً به جنگ هائی که در طول تاریخ در نقاط مختلف گیتی پدید آمده بود و اوج آن در جنگ های صلیبی که چهار قرن بطول انجامید، بوده است.
از نظر تئوری، برخورد تمدن ها را باید در آراء و نظریات « آرنولد ج. توین بی» انگلیسی (Arnold Josef Toynbee 1889- 1975) پژوهشگر تاریخ تمدن ها جستجو کرد که مهمترین اثر او کتاب « بررسی تاریخ» (A Study of History) است که طی ده ها سال در 12 جلد تألیف و منتشر کرد. وی آثار متعدد دیگری نیز در همین موضوع تألیف کرده است.

آرنولد جوزف توین بی
وی در مقاله یازدهم یکی از آثارش به نام « تمدن در بوته آزمایش( 1948) » تحت عنوان « برخورد تمدن ها » بحث گسترده ای را مطرح می کند و آنرا اجتناب ناپذیر می داند. او در مقاله دهم همین کتاب تحت عنوان « اسلام آینده و غرب » می نویسد:
« پان اسلامیزم خوابیده است، با این حال ما باید این امکان که اگر پرلتاریای جهان غربی مآب بر ضد سلطه غرب به شورش برخیزد و خواستار یک رهبری ضد غربی شود، این خفته بیدار خواهد شد را در نظر بگیریم. بانگ این شورش ممکن است در برانگیختن روح نظامی اسلام حتی اگر این روح به قدر خفتگان هفتگانه در خواب بوده باشد، اثر روحی محاسبه ناپذیری داشته باشد. زیرا که ممکن است پژواکها، یک عصر قهرمانی را منعکس سازد.»
با این سابقه، تئوری اخیر « برخورد تمدن ها » ی هانتیگنتون تئوری جدید و ابتکاری نبوده و سابقه تاریخی داشته است. اما انتشار مقاله وی با همین عنوان در دو مجله معروف آمریکا ( شماره تابستانی« فارین افیرز » و شماره 16 ژوئن نیویورک تایمز) در سال 1993 جنجال بر انگیز شد و این تئوری را به نام او ثبت کرد.

سموئیل هانتینگتون
وی با بسط نظریه خود و افزودن فصولی بر آن، در سال 1993 آنرا به صورت کتابی تحت عنوان « برخورد تمدن ها» (The Clashes of Civilizations? The Debate) منتشر کرد.



کتاب برخورد تمدن های هانتینگتون
سخن اصلی او در این کتاب به عنوان پیشگوئی تاریخی این است : « فرضیه من این است که اصولا نقطه اصلی برخورد در این جهان نو، نه رنگ ایدئولوژیکی دارد و نه بوی اقتصادی. شکافهای عمیق میان افراد و به اصطلاح نقطه جوش برخوردها دارای ماهیت فرهنگی خواهد بود، پس دولت - ملتها نیرومندترین بازیگران در عرصه جهان باقی خواهند ماند، لیکن درگیریهای اصلی در صحنه سیاست جهانی میان ملتها و گروههایی با تمدنهای مختلف روی خواهد داد.»
ویل دورانت [1] در مقدمه کتاب «تاریخ تمدن» در باره تصادم شرق و غرب می نویسد:

«اگر داستان ما از شرق آغاز ميكند، نه تنها از آنروست كه آسيا قديميترين نمايشگاه مدنيت است، بلكه از آن جهت است كه اين تمدنها به منزلة خميرمايه و شالوده فرهنگ يونان و روم هستند، كه سر هنری مين باشتباه آن را سرچشمهاي ميداند كه عقل و فكر جديد از آن سيراب شده است. اگر نيك بدانيم كه چه اندازه از اختراعات لازم براي زندگي و همچنين سازمان اقتصادي و سياسي يا علوم و ادبيات و آنچه در فلسفه و دين داريم از مصر و شرق برخاسته، تعجب خواهيم كرد. در حالت كنوني – كه بزرگي اروپا رو به زوال ميرود و در عين حال آسيا مشغول به تجديد حيات است و خوب ميتوان پيشبيني كرد كه بزرگترين مسئلة قرن بيستم قضیه تصادم ميان شرق و غرب خواهد بود – نوشتن تاريخ بر سنت قديم، يعني به اين ترتيب كه از يونان و روم شروع شود و تمام آسيا در چند سطر خلاصه گردد، نه تنها يك خطاي علمي است، بلكه نقص بزرگي در نمايش واقعيتها به شمار ميرود، و ممكن است نتايج شومي داشته باشد. آينده متوجه اقيانوس آرام است، و ما بايد همه هوش و حواس خود را به اين طرف از جهان معطوف داريم.
ولي دماغ غربي چگونه ممكن است مشرق زمين را فهم كند؟ هشت سالي كه من در مطالعه و مسافرت گذراندم به من فهماند كه اگر يك غربي تمام عمر خود را به مطالعه در قضاياي مشرق زمين وقف كند، باز هم نميتواند روح اسرارآميز شرقي را چنانكه هست درك كند.»
[1] - ویل دورانت (Will Durant 1885-1981) فیلسوف و مورخ آمریکائی اهل « نورد آدامز» ایالت ماساچوست کتاب (تاریخ تمدن) The Story of Civilization خود را با همکاری همسرش أریل دورانت ( Ariel Durant 1898-1981) در یازده جلد و در حدود 10,000 صفحه تألیف کرد. این دوره جامع و ارزشمند تاریخی که تدوین آن از سال 1933 آغاز گردید و نزدیک به 50 سال بطول انجامید به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. مطالعه کتاب برای آشنائی با تمدن جوامع انسانی ، بویژه تمدن مشرق زمین توصیه می شود.
دیدگاه اخیر در یک مقاله
در یک مقاله مفصل که در مجله آن لاین کرسنت اینتر نشنال، سال 53 شماره 2 مورخ رمضان 1444 درج شده است به برخورد بین تمدن ها پرداخته و روسیه، چین و اسلام را مظهر تمدن های اخیر یاد می کند. این مقاله را در آدرس زیر مطلعه نمائید:
https://www.icit-digital.org/articles/russia-china-islam-the-new-superpower

