با ظهور جنبش ضد سرمایه داری در آمریکا و اروپا که به «جنبش 99%» موسوم گردید و بتدریج شهرهای زیادی از کشورهای غرب، بلکه برخی از کشورهای شرق با نظام سرمایه داری مانند استرالیا، ژاپن و غیره را فراگرفت سؤالات فوق در اذهان پدید آمد و بیدرنگ توجهات به این نکته جلب شد که آیا وقت آن رسیده که نظام سرمایه داری هم مانند نظام کمونیسم دچار فروپاشی شود؟
بی تردید یکی از مهمترین عواملی که موجب فروپاشی کمونیسم در اتحاد جماهیر شوروی شد جنگ طولانی و پر هزینه این کشور بزرگ با افغانستان بود. این جنگ با همسایه که حدود 30 سال بطول انجامید خزانه های شوروی را خالی و اقتصاد آنرا فلج کرد بگونه ای که آثار سوء و جبران ناپذیر آن در زندگی مردم روز بروز آشکار تر شد. از طرفی محدودیت های هفتاد ساله کمونیسم نیز ملت های تحت فشار را بستوه آورده بود.
لذا میخائیل گورباچف (متولد ۲ مارس ۱۹۳۱) آخرین امپراطور نظام کمونیسم، در این وضع بحرانی چاره ای ندید جز اینکه «پروستریکا» و «گلاسنوست» را در دهه 80 اعلام کند. پروستریکا (به روسی: перестро́йка) همان باز سازی اقتصادی بود که در واقع خدا حافظی با نظام اقتصاری مارکسیسم بود؛ و گلاسنوست (به روسی: гл́асность) هم فضای باز سیاسی بود که در حقیقت پرده آهنین شوروی را کنار زد. به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اقمار آن در اروپای شرقی و در کوشه و کنار جهان نیز از شبکه نظام کمونیستی رها شدند.[1]
در نظام سرمایه دارای غرب هنوز امپراطوری امپریالیسم اعلام فروپاشی نکرده است اما واقعیت این است که آمریکا و متحدین غربی آن پس از یک دهه جنگ پر هزینه در افغانستان و عراق، کمر اقتصاد نظام سرمایه داری خود را شکسته و کشورهای خود را دچار گره های کوری کرده اند. [۲] از چند سال پیش وقتی بانک های بزرگ آمریکا یکی پس از دیگری اعلام ورشکستگی می کردند و به تبع آن شرکت های بزرگ در آمریکا و اروپا تعطیل می شدند و بیکاری سطح جوامع غربی را فرا می گرفت آغاز «پروستریکای غربی» بود اما حکام غرب این حقیقت را همچنان مستور داشتند تا اینکه سر انجام با خیل تظاهر کنندگان خیابانی در کشورهای خود مواجه شدند. امروز این ورشکستگی اقتصادی در شعار اصلی و صریح این تظاهرات تجلی کرده است که چرا باید ثروت غرب در اختیار 1% مردم باشد و 99% از آن محروم باشند؟!
پس از بحران اقتصادی اقتصادی آمریکا، بر حسب آمارها 46 میلیون نفر از مردم این کشور در خط فقر قرار گرفتند که تاکنون این آمار رو به افزایش بوده و امروز 6/2 میلیون نفر هم به آن اضافه شده است. هم اکنون 15% مردم آمریکا بخاطر فقر مالی از دولت کوپن غذا دریافت می کنند (هر نفر 200 دلار). بر اساس این آمارها 50% مردم آمریکا 5/2% منابع کشور را در اختیار دارند در حالی که 1% قشر مرفه این کشور بیش از 35% منابع آمریکا را در اختیار دارند.
تظاهرات جمعیت های انبوه در بیش از هزار شهر از 51 ایالت آمریکا و تحصن آنها در میادین و پارک ها، در چادر ها و در آن هوای سرد و برغم خشونت های پلیس این کشور و همچنین حرکت آنها بصورت پیاده از نیویورک تا واشنگتن حاکی از جدی بودن این حرکت دارد. تظاهرات ضد نظام سرمایه داری از آمریکا به کشورهای اروپائی نیز سرایت کرده است. بموجب گزارش های خبرگزاری ها تاکنون کشورهای انگلیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، پرتغال، سوئیس، یونان، هلند، سوئد، نروژ ، صربستان و مونته نگرو نیز شاهد این نوع تظاهرات بوده اند. علاوه بر اروپا در کشورهای کانادا، نیوزیلند، هنگ کنگ، کره جنوبی، تایوان، مالزی و استرالیا و ژاپن این تظاهرات برپا شده است.
از سوی دیگر، هم زمان بیداری اسلامی در منطقه خاور میانه و کشورهای شمال آفریقا شکل گرفت و مردم این اقمار آمریکا که سالها حاکمیت تلخ دست نشاندگان مستبد و سر سپرده او را تجربه و تحمل کرده بودند یکی پس از دیگری را به زباله دان تاریخ افکندند و این ماجرا همچنان ادامه دارد.
بنا بر این با این توضیحات بین سرنوشت دو قطب الحادی شرق و سرمایه داری غرب از نظر فقر گسترده و فروپاشی اقمار شباهت تامی وجود دارد که دیر یا زود جهان را با تحولات بزرگی مواجه خواهد کرد. البته ممکن است این تظاهرات در غرب سرکوب شود و مردم به خانه ها برگردند اما مشکل نظام سرمایه داری که امروزه در جهان رخ نموده بمانند آتشی زیر خاکستر خواهد ماند که هرگز سرد و خاموش نخواهد شد.
شکل گیری امپریالیسم غرب
برای اینکه به علل و عوامل دورتر افول نظام سرمایه داری غرب پی ببریم لازم است مروری در پیشینه ی تاریک و پر از ظلم و ستم غرب داشته باشیم.
میدانیم که کشورهای اروپائی پس از افول استعمار اسپانیا در آمریکای لاتین به فکر استعمار کشورهای آسیا و آفریقای سیاه افتادند و هرکدام سلطه خود را بر کشورهای پهناور این مناطق آغاز کردند. فرانسوی ها در بخش هائی از آفریقا، آلمان در بخش های دیگر آن، هلند در کشور اندونزی و از همه قدرتمندتر انگلیس در جنوب آفریقا، کشورهای آسیائی و شبه قاره هند سلطه خود را گسترش دادند.
آنها با غارت منابع این کشورها و بکار گیری ملت های آنان بصورت برده توانستند انقلاب صنعتی را در اروپا بوجود آورند. منابع غنی و سرشار این کشورها از طلای زرد کشور غنا در آفریقا گرفته تا طلای سیاه «نفت» که بعدها در خاور میانه کشف و استخراج کردند و هزاران نوع ثروت طبیعی دیگر را از این کشورها با کمک حکام خائن و دست نشانده اشان به یغما بردند و کشورهای خود را آباد و مستعمره ها را بخاک سیاه نشاندند. با پشتوانه ی این منابع بزرگ، آنها دانش و تکنولوژی را در انحصار خود قرار داده و سلطه سیاسی، نظامی و اقتصادی خود را بر کشورهای تحت استعمار خود گستراندند.
پس از اکتشاف و بهره برادری از نفت بویژه در خاور میانه چرخ های صنعت و تکنولوژی را بسرعت با این انرژی بکار انداختند و روز بروز صنایع گوناگون را تولید کرده و پیشرفت های محیر العقولی را در زمین، دریا و فضا بدست آورده و دنیا را تسخیر کردند. آنها صنایع معمولی و استراتژیک، از جمله صنایع نظامی را با بهای گران در اختیار کشورهای باصطلاح جهان سوم قرار داده اما واردات از این کشورها را با ثمن بخس خریداری می کردند. چنانکه می بینیم در طول بیش از یک قرن بهای تولیدات صنعتی خود بویژه صنایع سنگین را اضعاف مضاعف بالا بردند اما بهای نفت خاور میانه را با یک صعود لاک پشتی همچنان حفظ کردند.
این بی عدالتی و ستمگری پنهان تا آنجا پیش رفت که آنها قاره اروپا را برای خود تنگ و محدود دیدند و لذا رو بسوی کشور وسیع و پهناور آمریکا نهاده سایه استعمار خود را بر ساکنان آن که بومیان سرخ پوست بودند گستردند.
قبل از استقلال آمریکا در سال 1776 آمریکا مجموعه ای از مستعمرات اروپائی بود که تعداد آنها به سیزده مستعمره می رسید. بطور مثال اسپانیائی ها در منطقه فلوریدای امروز ساکن شده بودند، بریتانیائی ها شهر جیمز تاون در ویرجینیای امروزی را بنا کرده بودند، هلندی ها نیوآمستردام را که اکنون نیویورک خوانده می شود ساختند و فرانسوی ها نیز در ایالت جنوبی لوئیزیانا و اطراف رودخانه میسی سی پی ساکن شدند و به همین ترتیب بتدریج خاک آمریکا را از چنگ سرخ پوستان با خشونت در آوردند.
این مستعمرات سیزده گانه در سال 1775 علیه بریتانیا وارد جنگ شدند و سر انجام در چهارم ژوئیه 1776 با صدور اعلامیه ای استقلال آمریکا را اعلام کردند. بتدریج ابرقدرت جدید بر پایه ی نظام سرمایه داری شکل گرفت و با سلطه کامل بر کشورهای جهان، بویژه پس از جنگ جهانی دوم، دنیا را تسخیر کرد.
نظام کمونیسم در برابر نظام سرمایه داری که آمریکا و اروپا را فرا گرفته بود قد علم کرد و حدود هفتاد سال در برابر آن مبارزه کرد که این دوران موسوم به « دوران جنگ سرد» شد اما متأسفانه این نظام الحادی نه تنها نتوانست آنرا از پای در آورد که خود محکوم به فنا شد! امام خمینی یکبار گفتند که شوروی هفتاد سال نیروهای جوان و مبارز دنیا را بیهوده بکار گرفت تا امپریالیسم آمریکا را سرنگون کند و هیچ کاری نکرد.
آمریکا به عنوان ابرقدرت جهان همراه با متحدین اروپائیش هژمونی و سلطه خویش را بر دو فلسفه و اصل مهم استوار ساخت:
اول اقتصاد سرمایه داری که طبق آن منابع مالی در دست یک قشر خاص و تأثیر گذار در جامعه قرار می گیرد و بخش کمی از آن هم در دست مردم تا با رفاه نسبی که برای آنها بوحود می آید قانع باشند و بدون ایجاد درد سر برای حکومت و قشر مرفه به زندگی خود ادامه دهند.
دوم فلسفه لیبرال دمکراسی که با آزادی هدایت شده در جنبه های مادی انسان، مردم را سرگرم لذات و خوشی های زود گذر دنیوی و شهوات جنسی کنند تا هم و غم انسانها تنها خوردن، خوش گذرانی و لذات جنسی باشد و کاری به کار دستگاه حاکمه و نظام حاکم بر خود نداشته باشند.
این دو اصل در همان سخن ناپلئون، امپراطور فرانسه ( Napoleon Bonaparte 1769-1821) خلاصه می شود که گفته بود: مردم خوک های گرسنه ای هستند که باید شکم آنها را سیر و بر آنها حکومت کرد. در واقع نظام سلطه غرب کرامت و جنبه های معنوی انسان را زیر پا گذاشت و با ابزارهای مادی و شیطانی خود بر انسانهای جهان مسلط شد.[۳]
نظام های غربی با ظاهری فریبنده، نه تنها مردم کشورهای خود را به مسلخ بردند که مردم دیگر کشور ها را نیز با حکومت های دست نشانده و یا حکام تربیت یافته در دامن خود با الگو قرار دادن نظام سرمایه داری و لیبرال دمکرسی غرب گمراه کردند و دنیا را به فساد، تباهی و بی عدالتی سوق دادند.
در اینجا فرصت نیست که به موارد و نمونه های عینی این فساد، تباهی، هرزگی، بی عدالتی و ستمگری ها بپردازیم اما برای نمونه توجه خوانندگان را به سند ذیل به نقل از خود تشکیلات غربی در مورد گرسنگان جهان که حاصل نظام سرمایه داری است جلب می کنم:
اخیراً دبیر کل فائو (Food and Agriculture Organization of the United nation, FAO) گفت: در حال حاضر در 30 کشور جهان بحران گرسنگی در حدی است که به کمک های اضطراری بین المللی نیاز دارند. در یک فیلم مستند آلمانی به نام «طعم زباله» (Taste the Waste) ساخته آقای والنتین تورن (Valentin Thurn) نشان داده می شود: در حالی که در کشورهای صنعتی سالانه میلیونها تن مواد غذائی دور ریخته می شود در آفریقا و مانند آن می توان با قطعه ی نانی جان یک کودک را نجات داد.
در این فیلم نشان داده شده که هر ساله در اتحادیه اروپا 90 میلیون تن مواد غذائی دور ریخته می شود که اگر آنها را داخل کامیون ها بارگیری کنیم صفی به دور خط استوا تشکیل خواهد شد! از سوی دیگر پسماند غذائی حدود 15% از انتشار گاز متان را بر عهده دارد که از گازهای زیان آور و خطرناک برای کره زمین است.[۴]
راه حل و نظام جایگزین
اکنون که «بیداری غربی» رخ نموده و مردم به آنسوی چهره زشت نظام سرمایه داری غربی خیره شده اند سؤال این است که راه حل این گره کور چیست و در چه فلسفه و مکتبی باید به سراغ آن رفت؟ پاسخ در یک کلمه این است که تا نظامی مبتنی بر « عدالت » در جهان حاکم نشود مشکلات جامعه بشری حل نخواهد شد.
گرچه موضوع عدالت که رکن اساسی همه ادیان آسمانی است در غرب نیز مورد اندیشه و بحث بوده و فلاسفه اندیشوران غربی در باره آن کتابها نوشته اند اما چون با منافع شخصی سرمایه داران و نظام های غربی سازگار نبوده هیچگاه به مرحله اجرا در نیامده است.
در اسلام به عنوان دینی که همه ابعاد و جنبه های گوناگون انسان را در قانونگذاری مد نظر قرار داده «عدالت» مبنای کلیه قوانین فردی، اجتماعی، مادی، معنوی، ظاهری، باطنی، روحی و جسمی قرار گرفته است. فراز « لیقوم الناس بالقسط » ( تا قسط و عدالت بین مردم حاکم شود) در قرآن کریم سوره حدید، آیه 25 اصلی ترین نیاز بشر را که همه انبیاء برای آن مبعوث شده اند بیان می کند.
البته تفسیر عدالت در همه ی جنبه های مذکور بحث گسترده ای است که حاصل آن کتاب قطوری خواهد شد و ما در اینجا نمی خواهیم بحث را با این رویکرد دنبال کنیم. تنها برای حسن ختام نگاه قرآن به مسأله ثروت و تقسیم آن بین انسانها را فهرست وار ارائه می نمائیم.
اولاً تعالیم قرآنی در مورد ثروت این است که خداوند آنرا به انسان ارزانی داشته است. واژه هائی در قرآن مانند «رزقکم» ، «رزقناکم» ، «رزقهم» ، «رزقناهم» ، «نرزقکم» ، «نرزقهم» و امثال اینها دلالت بر این حقیقت دارد تا انسان مانند «قارون» تصور نکند که آنچه از مال و ثروت بدست می آورد نتیجه اندیشه ، تدبیر و تلاش خودش می باشد. (سوره قصص: آیه 78).
ثانیاً بموجب این تعالیم انسان جانشین خداوند در مصرف و هزینه کرد ثروت است، یعنی در حقیقت مالک اصلی خداست و او به انسان وکالت داده تا برابر مقررات و ضوابط معینی در آنها دخل و تصرف کند. (سوره حدید: آیه 7).
ثالثاً خداوند برای تصرفات انسان در ثروتش مقرات و ضوابطی قرار داده که انسان باید طبق آنها عمل کند و گرنه تصرفات او بدون رضایت صاحب آن خواهد بود. برخی از این مقررات امور واجب و لازم الاطاعه هستند، مانند حقوقی که در اموال انسان واجب و ضروری شمرده شده اند. آنها عبارتند از زکات (شامل زکات مال و زکات فطر) ، خمس، کفارات، نذورات ، اوقاف، نفقه خویشاوندان ، قربانی کردن در مراسم حج و امثال اینها که همه واجب هستند و احکام آنها در فقه اسلامی بتفصیل بیان شده است.
این واجبات اگر عملی شوند و همه افراد جامعه به آنها پایبند باشند فقر بطور کلی و یا حد اقل بخش عمده آن ریشه کن خواهد شد. علاوه براین واجبات، برای اطمینان از ریشه کن شدن فقر انواع مختلف انفاق و صدقات پسندیده و پر فضیلت در اسلام آنقدر مورد تأکید قرار گرفته که شاید در هیچ امر مستحبی اینگونه سفارشهای اکید صورت نگرفته باشد. علاوه بر روایات پرشمار در این باب که در منابع و متون روائی ذکر شده اند، در سراسر قرآن رسیدگی به فقراء و مستمندان با تعابیر گوناگون مورد توجه قرار گرفته و اغلب همراه با نماز که از اهم واجبات اسلام است خاطر نشان و خصوصیات و ویژگی های آن بیان شده است.
در اینجا بصورت گذرا به این موارد اشاره می کنیم:
1- صدقه، انفاق و دستگیری از فقرا و بیچارگان باید برای خاطر رضای خدا و با نیت قرب الهی صورت گیرد تا خداوند به او پادش خیر و نیکو عطا و ثروت و دارائی او را حفظ کند. (بقره : 265 و 272 -توبه : 99- انسان : 9 ). در منطق قرآن کسانی که از دارائی خود در راه خدا انفاق می کنند مانند دانه ای است که بکارند آنگاه از آن هفت خوشه بروید و در هر خوشه یکصد دانه قرار داشته باشد ، این است برکت واقعی و مضاعف شدن نتیجه کار خیر و پاداش آن. ( بقره : 261 ، 265 ، 272 ، 274 و 276).
2- به رغم دوست داشتن اموال خود، از آنها در راه خدا انفاق کند و اگر خیرات و کمکها از اجناس موجود هستند بهترین را که به آنها علاقه دارد انتخاب کند تا بدینوسیله نفس خود را تربیت کند تا از مال دوستی افراطی بپرهیزد و مستمندان و فقرا را که بندگان ضعیف خدا هستند بر خود برتری دهد. ( بقره : 177 و 267 - آل عمران : 92 – انسان : 8 – فجر : 19 و 20 ).
3- انفاق باید از روی میل و رغبت و طیب خاطر باشد ، نه اکراه و بی میلی. باید از اینکه توفیق کمک به مستمندی را پیدا کرده خوشحال باشد نه اینکه مال خود را از دست رفته و خویشتن را متضرر بپندارد. این اندیشه شیطانی است که انسان فکر کند در اثر دادن صدقه از اموال او کاسته و محتاج می گردد. ( بقره : 265 و 268 - توبه : 54 و 98 ).
4- برای اینکه انفاق از لذت معنوی برای دهنده و گیرنده برخوردار باشد باید از منت گزاردن بر مستمند و زخم زبان زدن به او بشدت پرهیز کند تا کار خیر او پوچ و باطل نشود و روح فقیر آزرده نگردد. ( بقره : 262 تا 264 ).
5- انفاق چون برای خاطر خدا و قرب به اوست خوبست برای ریاء و نشان دادن به مردم نباشد. ریاء در واقع نوعی شرک خفی است که انسان بجای رضایت خدا و انتظار اجر و پاداش از خدا عمل را بخاطر مردم و تعریف و تمجید آنها انجام می دهد. از این رو بهتر است انفاق بصورت پنهانی و نه علنی صورت بگیرد. البته گاهی صدقه و کمک علنی موجب تشویق دیگران به این کار خیر می شود که در این صورت و با این نیت کار پسندیده ای است. ( بقره : 264 ، 274 – آل عمران : 134- نساء : 38 – انفال : 47 - رعد : 22 – ابراهیم: 31 – نحل : 75 - فاطر : 29 ).
6- در صدقه کمیت مطرح نیست و آنچه مهم است کیفیت آن است که همان ویژگی های مذکور است. کسی که دارائی و در آمد اندکی دارد می تواند بمقدار وسع خود صدقه دهد و از پاداش زیادی برخوردار شود. ( بقره : 270 – توبه : 121 ).
7- بموجب تعالیم قرآنی در انفاق اعتدال لحاظ شده است باین صورت که نه همه اموال خود را انفاق کند که خود محتاج شود و نه آنکه از ترس احتیاج یا مال دوستی بهیچوجه کمکی نکند. البته مقام ایثار و از خود گذشتگی در همه زمینه ها از مقامات معصومین و عارفان بزرگ است که نگاه دیگری به این عالم دارند. آنچه مربوط به اعتدال در انفاق است ویژه مردم عادی و متوسط است. ( فرقان : 67 - اسراء : 29 - حشر : 9 – انسان : 8 ).
8- نکوهش کسانی که مال دوست و ثروت پرست بوده و به فقرا و مساکین بی اعتنا هستند. در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که بشدت از چنین افرادی نکوهش و توجه آنها به عذاب الهی در دنیا و آخرت جلب شده است. ( بقره : 266 و 268 - توبه : 43 – یس : 47 - مدثر : 44 – فجر : 20 – بلد : 11 تا 16 ).
9- صدقه موجب طیب و طاهر و پاکیزه شدن اموال انسان از یک سوی و تزکیه و پاکی روح و روان انسان از سوی دیگر می شود. در واقع حق مستمندان تضییع و پایمال نشده و از اموال انسان بوسیله صدقه خارج می شود. روح و روان هم که اغلب ممکن است به رزایل اخلاقی از قبیل حرص، طمع، بخل و دنیا پرستی آلوده باشد پاک و پاکیزه می گردد. ( توبه : 103 - ذاریات : 19).
10-تعبیر زیبائی در برخی از آیات آمده و آن اینکه صدقات را خداوند دریافت می کند. این کنایه است از اینکه خداوند پاداش آنرا بنحو احسن عطا خواهد کرد. (توبه : 104).
11- همین تعبیر در مورد قرض و وام دادن به نیاز مندان نیز بکار رفته است. ( بقره : 245 – حدید : 11). قرض در راه خدا برای گشایش گرفتاری افراد مستمند یکی دیگر از راه مبارزه با تکاثر و سرمایه داری است که در کنار انفاق و صدقات مورد تأکید قرار گرفته است.
این مروری سریع در باره نگاه قرآنی به ثروت و سرمایه بود که می تواند عدالت اقتصادی را در جامعه برقرار کند و آنرا از فلسفه ها و نظام های ساخته اندیشه ناقص بشری رهائی بخشد.
پایان
[1] - امام خمینی (ره) سه سال قبل از فروپاشی شوروی با پیشگوئی سیاسی یا عرفانی در نامه ای مورخ 11/10/1376 به گورباچف نوشتند: « جناب آقاى گورباچف، براى همه روشن است كه از اين پس كمونيسم را بايد در موزههاى تاريخ سياسى جهان جستجو كرد..» و در ادامه اضافه کردند: « امروز ديگر دولتهاى همسو با شما كه دلشان براى وطن و مردمشان مىتپد هر گز حاضر نخواهند شد بيش از اين منابع زيرزمينى و رو زمينى كشورشان را براى اثبات موفقيت كمونيسم، كه صداى شكستن استخوانهايش هم به گوش فرزندانشان رسيده است، مصرف كنند». صحيفه امام، ج21، صص: 221 و 222.
[۲] روزنامه نیویورک تایمز مورخ 22 فوریه سال 2012در مقاله ای به نقل از اسکات شِینScott Shane مینویسد، طولانیترین جنگ تاریخ آمریکا در عراق و افغانستان بود که حدود 3 تریلیون دلار (سه هزار میلیارد دلار) هزینه برای آمریکا در برداشت و بیش از 6300 سرباز آمریکائی کشته و 46 هزار نفر زخمی برجای گذاشت.
[۳] - در اینجا ممکن است شیفتگان نظام های غربی به نظم، قانونمداری، حقوق بشر و امثال این الفاظ فریبنده در این نظامها اشاره کنند که ما در نوشته های دیگر خود در نقد نظام های غربی بطور مفصل به آنها پرداخته ایم. از جمله در مقدمه و موارد چندی از جلد دوم کتاب « سفر به کشورهای جهان در ارتباط با انقلاب اسلامی» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی در دست چاپ است.
[۴] - http://www.tastethewaste.com/
