این پدیده در طول سه دهه جاری چند مرحله را گذرانده است. نخستین مرحله ی آن در زمان حیات بنیان گزار انقلاب اسلامی ، امام خمینی (ره) رخ داد که با تألیف کتاب موهن آیات شیطانی توسط یک مرتد منفور بنام سلمان رشدی شکل گرفت. دولت انگلیس با پشتیبانی همه جانبه و سرمایه گزاری فراوان ، هم برای تألیف کتاب و هم برای تبعات بعدی آن این طرح شیطانی را ادامه داد.
مرحله ی دوم چند سال بعد با طراحی یک فیلم تحت عنوان « فتنه » که توسط یک نماینده افراطی و اسلام ستیز مجلس نمایندگان هلند بنام گیرت ویلدرز ساخته شد آغاز گردید و مسلمانان اروپا و جهان را بخشم آورد.
مرحله سوم اسلام ستیزی با چاپ کاریکاتورهای موهن نسبت به پیامبر گرامی اسلام (ص) در یکی از روزنامه های پرشمار دانمارک بنام یولاند پوستن شروع شد.
مرحله ی چهارم آن که نمایشگر اوج خشم شیطانی علیه اسلام و مسلمین بود عبارت بود از آتش زدن قرآن توسط یک کشیش سفیه بنام تری جونز در آمریکا.
در هر یک از این مراحل همزمان با اظهار تنفر مسلمانان بصورت تظاهرات و تحرکات گوناگون ، تحرکات زیادی هم در سطح جوامع غربی نسبت به اسلام و مسلمین پدید آمد و هر روز دامنه آنها گسترش یافت.
نمونه های اسلام ستیزی در غرب
خصومت و دشمنی حاصل از اسلام هراسی و اسلام ستیزی که غربی ها ، بویژه صهیونیست های مسلط بر غرب ، آنرا بوجود آورده و به آن دامن زدند امروز فضای زندگی اجتماعی درغرب و همزیستی مسالمت آمیز جوامع غربی را برهم زده است. رسانه های غربی هر روز از اعمال خشونت علیه مسلمانان و توهین به مقدسات آنها خبر می دهند.
برحسب یک آمار که توسط مجلس فدرال آلمان انجام شده بین سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱ ، ۲۱۹ مورد حمله اسلام ستیزانه و با انگیزه ی سیاسی علیه مساجد و مراکز دینی در آلمان بوقوع پیوسته است. برخی از این موارد حتی با اجازه مقامات رسمی آلمانی صورت گرفته است. چنانکه دادگاه های دو شهر میندن و آرنزبرگ ، در اقدامی عجیب و بی سابقه ، اجازه دادند در تبلیغات حزبی حزب راست افراطی کاریکاتورهای توهین آمیز به مقدسات اسلامی را در سطح این شهرها به نمایش بگذارند.
تاکنون درگیری های متعددی بین نیروهای افراطی اسلام ستیز و مسلمانان بویژه سلفی ها در آلمان انجام شده است.
در سایر کشورهای اروپائی از جمله انگلیس ، دانمارک ، هلند ، فرانسه و ... اسلام ستیزی و خشونت در برابر مسلمانان رخ داده است.
قانون منع توهین به مقدسات
گرچه در برخی از کشورهای اروپائی توهین به مقدسات برحسب قانون جرم تلقی می شده و دارای کیفر و مجازات بوده است اما این قانون در سال های اخیر تحت تأثیر سیاست اسلام هراسی قرار گرفته و با توسل به قانون آزادی بیان رنگ خود را باخته است.
آن دسته از کشورهای اروپائی که قانون منع توهین به مقدسات در آنها اعمال می شده عبارت بوده اند از: آندورا ، قبرس ، کرواتی ، جمهوری چک ، دانمارک ، اسپانیا ، فنلاند ، آلمان ، یونان ، ایسلند ، ایتالیا ، لیتوانی ، نروژ ، هلند ، لهستان ، پرتغال ، روسیه ، اسلواکی ، سویس ، ترکیه و اوکراین.[1]
پارلمان اروپا در سال ۲۰۰۷ از کشورهای عضو اتحادیه اروپا خواست که به مقتضای اصل آزادی بیان این قانون را لغو کنند. همچنین در انگلستان و ویلز در سال ۲۰۰۸ این قانون لغو شد.
این تحرکات نشانه ی واضح و روشن دیگری مبنی بر اسلام ستیزی رسمی از سوی دولت های اروپائی است.
عوامل موجب اسلام هراسی
پس از دوران سیاه جنگ صلیبی قرون وسطی که رویاروئی کامل و تمام عیار بین اسلام و مسیحیت حاکم شد و تا سالیان متمادی در غرب بصورت چالش های فرهنگی و فیزیکی ادامه داشت، غرب با تضعیف قدرت کشورهای اسلامی و سلطه کامل بر جهان اسلام بتدریج از خصومت علنی با اسلام و مسلمانان دست کشید و نتیجتاً نوعی زندگی مسالمت آمیز بین اسلام و غرب چه در سطح کشورها و چه در دامن کشورهای غربی شکل گرفت.
در این دوران سکوت و آرامش مهاجرت مسلمانان به کشورهای غربی به راحتی صورت می گرفت. گرچه در آن دوران شمار زیادی از مسلمانان بویژه فرزندان آنها جذب فرهنگ غربی شده و از هویت و دین خود صرفنظر می کردند اما بخش قابل ملاحظه ای از آنها در این کشورها مساجد و مراکز اسلامی خود را داشتند و به آداب و مراسم دینی خود می پرداختند.
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ، که داعیه ی استقلال ، آزادی و حاکمیت اسلام را در ذات خود داشت و آنرا تبلیغ می کرد، غرب را به وحشت انداخت و از ترس اینکه مبادا منافع نامشروع خود در کشورهای غنی اسلامی را از دست دهد و یا چهره ی مزورانه فرهنگ لیبرال دمکراسی غربی که وسیله ای برای سلطه بر جهان بود مخدوش شود دوباره موضع گیری خصمانه خود را علیه اسلام پیش گرفت.
گرچه سیاستمداران و تحلیلگران غرب از مقابله ی ایدئولوژیک با اسلام ، از نوع مقابله با کمونیسم در دوران جنگ سرد ، نامی به میان نمی آوردند تا اسلام را قدرتی نیرومند در جهان معرفی نکنند اما بتدریج به این واقعیت اذعان نمودند. جرج دبلیو بوش رئیس جمهور سابق آمریکا در یک سخنرانی در مجمع اقتصادی شرم الشیخ در تاریخ 30/02/1387 صریحاً اظهار داشت « ایران در پس جنگی است که دولت واشنگتن از این پس از آن به عنوان جنگ ایدئولوژیک یاد می کند».
بنا بر این نخستین عامل برای چالش غرب با اسلام ، انقلاب اسلامی ایران است که غرب در مورد آن کوتاه نیامده و از هرگونه تلاشی بر ضد آن فروگزار نخواهد کرد.
دومین عامل در این راستا ظهور گروه افراطی و ارتجاعی القاعده است. این گروه انحرافی ابتدا در دامن وهابیت سلفی شکل گرفت اما بتدریج به اردوگاه طالبان در افغانستان پیوست ، اردوگاهی که آمریکا نطفه ی آنرا در پاکستان ریخت تا حکومتی سرسخت علیه مکتب تشیع و محوریت آن ایران از یک سو ، و تشویه چهره ی اسلام در جهان با اعمال افراطی و خرافی آنها از سوی دیگر در آن سرزمین شکل بگیرد.
سرانجام شعله های این فتنه های شیطانی دامنگیر خود آمریکا شد و ماجرای انفجار برج های دوقلو در نیویورک را بوجود آورد. این واقعه خصومت غرب و آمریکا در برابر اسلام را بگونه ای شدت بخشید که بوش سخن از جنگ صلیبی جدید بمیان آورد و لشکر کشی خود را به افغانستان و کمی بعد به عراق آغاز کرد. طبیعی بود که همزمان با این تحرکات مسأله ی اسلام ستیزی در غرب شدت بیشتری یافت و راه برای کینه توزی دشمنان اسلام علیه مسلمانان باز شد.
سومین عامل ، گسترش افکار سلفی گری در غرب توسط وهابیت عربستان سعودی و تغذیه و حمایت از پیروان و اتباع این مکتب انحرافی با دلارهای نفتی این کشور و جذب مسلمانان و کشاندن آنها به این بیراهه بوده است. این جماعت با چهره های غریب و نا مأنوس در غرب – یعنی با ریش های بلند و سر تراشیده – و لباس های مخصوص و با عقاید افراطی خود حرکات تندی از خود نشان داده اند که غربی ها را نسبت به اسلام بدبین کرده و موجب درگیری های فیزیکی در برخی از این کشورها شده اند.
چهارمین عامل ، بیزاری غرب از تعالیم اسلامی است که جلو آزادی های جنسی و بی بند و باری را می گیرد و اجازه گسترش فحشاء و منکرات را در جامعه نمی دهد. رمز بقاء و سلطه ی غرب در واقع همین عامل است که مبتنی بر فلسفه ی بدون پشتوانه ی لیبرال دمکراسی است. مخالفت و مبارزه با آن در حقیقت مبارزه با کیان غربی است که هژمونی و سلطه ی آنرا در معرض خطر قرار می دهد. لذا غرب با اسلام هراسی قصد مخدوش کردن چهره اسلام را دارد تا جلوی توجه افکار عمومی به اسلام که در دهه اول انقلاب پدید آمد را بگیرد.
حل مشکل
اسلام هراسی و اسلام ستیزی در غرب اینک بصورت مشکل پیچیده ای در آمده است که حل آن بسیار مشکل است. برای درمان این بیماری اجتماعی باید عقلای جهان خیلی زودتر از این وارد عمل می شدند. در عین حال لازم است از هم اکنون هم برای آن چاره ای اندیشید تا وضع از آنچه هست وخیم تر نشود. از راه هائی که می توان پیمود موارد زیر به نظر می رسد که طبعاً باید تکمیل شود:
۱- سازمان کنفرانس اسلامی : این سازمان که با عنوان سازمان همکاری اسلامی نیز شناخته می شود و دارای ۵۷ کشور عضو است می تواند بطور رسمی وارد مذاکره با سازمان ملل و اتحادیه اروپا شود و در این مورد به بحث و گفتگو بپردازند و نتیجه ملموسی بدست آورند.
۲- اتحادیه های مسلمانان در غرب : این اتحادیه ها دارای اعتبار و نفوذ قابل توجهی در دولت های غربی هستند که می توانند در باره این مشکل با آنها وارد بحث جدی شوند.
۳- نقش ایران ، مصر و سعودی : این کشورها بخاطر نقش مهمی که در جهان بطور عموم و در جهان اسلام بطور خصوص ایفاء می کنند می توانند با تشکیل نهادی مشترک به منظور مطالعه و بررسی و راهکارهای عملی برای حل این معضل اقدام نمایند.
۴- گفتگوی ادیان : این حرکت که سالهاست در جمهوری اسلامی ایران شروع شده و ادامه دارد می تواند نقش مؤثری را در کاهش خصومت ها ایفا نماید. عربستان سعودی نیز در سالهای اخیر این کار را شروع کرده و تاکنون در دو مرحله و در سطحی وسیع آنرا دنبال کرده است ، یکی کنفرانس مادرید در تیرماه ۱۳۸۷ تحت عنوان « کنفرانس بین المللی ادیان» و دیگری نشست جهانی گفتگوی ادیان در نیویورک در آبانماه همان سال. سعودی اخیراً به همین منظور مرکز بزرگی بنام « مرکز بین المللی ملک عبد الله بن عبد العزیز برای گفتگوی بین ادیان و فرهنگ ها» در شهر وین اتریش بنیانگزاری کرده که بزودی افتتاح خواهد شد. در توجیه این حرکت در رسانه های سعودی آمده است : « .. تا به درکی مبتنی بر همزیستی مسالمت آمیز در میان ملت ها دست یابد».
۵- معرفی درست اسلام : یکی دیگر از راهکارها تبلیغ درست و گسترده اسلام در غرب است. مسلمانان بویژه ما به عنوان جمهوری اسلامی ایران در طول سه دهه ی انقلاب به رغم کوشش و تلاش های زیادی که برای معرفی اسلام در غرب انجام داده ایم نتواسته ایم این مسئولیت را در سطح کیفی و کمی مطلوب ایفا نمائیم. مشکل عرضه ی اسلام به زبان غربی ها و منطبق با فهم ، درک و فرهنگ آنها در رسانه های مکتوب و شنیداری از مشکلات جدی بوده است که باید برای آن هرچه سریعتر چاره اندیشی کرد.
[1] Andorra, Cyprus, Croatia, the Czech Republic, Denmark, Spain, Finland, Germany, Greece, Iceland, Italy, Lithuania, Norway, the Netherlands, Poland, Portugal, Russian Federation, Slovakia, Switzerland, Turkey and Ukraine.
