اين كنفرانس رسمي بود كه برخي از مقامات كشور لهستان ، بويژه رئيس پارلمان ملي آن آقاي مارك يورك ، همكاري خوبي در برگزاري و حضور در آن داشتند. برگزار كننده  این کنفرانس مفتي يا رئيس جامعه اسلامي لهستان آقاي ميسكويچ بود. وي كه جواني بسيار با نشاط و فعال و از موقعيت و احترام خوبي در سطح جامعه اسلامي و مقامات دولتي برخوردار است تحصيلات علوم ديني خود  را در مصر ، سودان و عربستان سعودي گذرانده است. ارتباط او با سفارت جمهوري اسلامي ايران بسيار نزديك و صميمي و علاقمند به سفر به ايران و دیدار با مقامات روحانی کشورمان است.

          طی این سفر پنج روزه به کشور لهستان و قبل و بعد از آن پژوهشی در اوضاع مسلمانان آن منطقه انجام دادم که بخشی از آن را که ممکن است برای خوانندگان مفید باشد ذیلاً می آورم.

          شبه جزیره کریمه و طلوع و افول تمدن اسلامی در آن

          شبه جزیره کریمه که به زبان انگلیسی Crimea و در زبان فرانسه Crimée و در مآخذ اسلامی القِرم یا القریم نامیده می شود در شمال دریای سیاه،  در اوکراین فعلی قرار دارد. این شبه جزیره که حدود 25900 کیلومتر مساحت دارد در پایان قرن چهاردهم میلادی پایگاه تمدن اسلامی بوده که توسط قوم تاتار بنیان گزاری شده و دامنه آن بتدریج درمناطقی ازشمال غربی این جزیره نیز گسترش یافته بود.

           تاتار یا تتار و یا تتر نامی است که به برخی از قبائل آسیای مرکزی اطلاق شده و شمول آن در طول تاریخ تغییر کرده است. اصولا تاتار نام قبیله ای از مغول بوده که از قرن پنجم میلادی به بعد درمغولستان شرقی و منچوری غربی مستقر شدند. در اوائل قرن 13م در شرح کشورگشائی های مغول مهاجمین فاتح را همه جا (اعم از چین، عالم اسلام، روسیه، و اروپای غربی) تاتار می خواندند. اما بعد از زمان چنگیزخان عنوان مغول جایگزین تاتار گردید.

          مغول که سکنه مغولستان در شمال چین بودند با کشور گشائی هائی که در غرب این کشور داشتند در سال 1206 م. امپراطوری بزرگی را به دست چنگیز خان در آسیای میانه تشکیل دادند و بتدریج تا روسیه و از آنجا تا لهستان و بلغارستان پیشروی کردند و دامنه حکومت خود را تا سال 1240 م. (638 ه- ق) در این سرزمین ها گسترش دادند.

          بعدها پس از فروپاشی امپراطوری چنگیزخان مردمی که  دولت اردوی زرین را تشکیل دادند به نام تاتار خوانده می شدند. آنها در قرن 15 میلادی در شبه جزیره کریمه حکومت مستقل اسلامی تشکیل دادند. این حکومت بین سالهای 1392 تا 1430 م. به اوج قدرت خود رسیده بود. از سال 1478م. آنها دست نشانده سلاطین عثمانی شدند که این وضعیت 300 سال بطول انجامید. خانهای تاتار که پایتخت آنها باغچه سرای بود حکمرانان نیرومندی بودند که نفوذ خود را در روسیه، اوکراین و لهستان توسعه دادند و از تزارهای روسیه باج می گرفتند.

          روس ها نخستین بار در سال 1736 به کریمه تاختند. در سال1774 کاترین دوم، تزار روسیه، عثمانی ها را وادارکرد تا استقلال خان نشین کریمه را به رسمیت بشناسد، و در سال 1783 آنرا به خاک روسیه منضم کرد. بموجب پیمان یاسی (1792) مالکیت روسیه بر کریمه برسمیت شناخته شد. از آن پس بسیاری از روس ها، اوکراینی ها، بلغارها، آلمانی ها، ارمنی ها، و یونانی ها در آن سکنی گزیدند و بسیاری از تاتارها که به زبان ترکی تکلم می کردند به ترکیه مهاجرت کردند.

          به این ترتیب تمدن اسلامی تاتاری در این منطقه افول کرد. اوج اضمحلال مسلمانان تاتار پس از جنگ معروف کریمه Crimean War بین سالهای 1853 تا 56 بود که بین روسیه با دولتهای عثمانی، بریتانیا، فرانسه و ساردنی رخ داد.

          پس از انقلاب بلشویکی1917 دولت شوروی تاتارها را به عنوان یکی از ملت های اتحاد شوروی شناخت. در سال 1939 جمعیت تاتارها بالغ بر 4,300،00 نفر بودکه عمده ترین آنها تاتارهای ولگا در ناحیه قازان و سپس تاتارهای کریمه با جمعیتی بالغ بر 200،000 نفر بود. اغلب تاتارهای ولگا در تاتارستان سکنی داده شدند.

          بعد از جنگ جهانی دوم تاتارهای کریمه که متهم به همکاری با قوای اشغالگر آلمان بودند در سال 1945 به ازبکستان کوچانده شدند و جمهوری خود مختار آنها منحل گردید و این سرزمین به اوکراین ملحق شد.  در سال 1956 تاتارهائی که به ازبکستان منتقل شده بودند حقوق مدنی خود را باز یافتند اما دیگر به کریمه باز نگشتند. در طول این دوران های ممتد و پر فراز و نشیب تاتارها در مناطق مختلف تا فنلاند پراکنده شدند.

           وضعيت جامعه اسلامي لهستان

          نخستين ورود مسلمانان تاتار به لهستان برمي گردد به دوران شکوفائی تمدن اسلامی در شبه جزیره کریمه. در این دوران 300 ساله، که شرح آن اجمالاً گذشت، مسلمانان تاتار به نواحی غربی این شبه جزیره که امروزه اوکراین ، بلاروس، لیتوانی، لتونی واستونی نامیده می شود مهاجرت کرده و حتی در فنلاند نیز مسکن گزیدند. بنا براین سابقه ورود مسلمانان تاتار به خاک لهستان حدود شش قرن قبل بوده است. اما حضور فعال آنها با هويت اسلامي، كه نقش سازنده اي در جامعه لهستاني داشته، از سيصد سال قبل به اين طرف بوده است. تمركز مسلمانان بيشتر در شرق لهستان كنوني ، در شهرهاي بوهونيكي Bohoniki و كروشينياني Kruszyniany كه نزديك به مرز بلاروس هستند ، بوده و گرچه امروزه از سكنه خالي شده اما هنوز قبرستان و مسجد مسلمانان در اين در نقطه پابرجاست.

          در دوران جنگهای مداوم روسیه , فرانسه و انگلیس و آلمان در منطقه, جمع زیادی از این مسلمانان به سرزمین لیتوانی و اطراف آن مهاجرت کردند. در آن دوران ليتواني و لهستان يك كشور محسوب مي شدند. آنها در این سرزمین در جنگ هائی که روسیه و سوئد علیه آن داشتند با رشادت شرکت کرده و از این کشور دفاع می کردند. آنها برغم مسلمان بودن حتی درمواردی در جنگ عليه دولت عثماني در كنار لهستاني ها قرار گرفتند و از كشور دفاع كردند. از اینرو حکام وقت نسبت به آنها ذهنيت مثبتي پیدا کرده زمین هائی در اختیارشان قرار می دادند تا به کشاورزی و ساختمان سازی بپردازند. این ذهنیت مثبت در ميان مردم لهستان بجاي ماند كه تا امروز هم باقي و برقرار است. لهذا در دو اجلاس برجسته و مهم كنفرانس، که روز اول در ورشو و روز دوم در شهر بیالستوک برگزار شد،  برخي از مقامات دولتي حضوراً و برخي توسط پيام ارسالي از مسلمانان تاتار بخاطر این سوابق قدر داني و ستايش كردند.

          آثار اسلامي كه در نمايشگاهي در كنار كنفرانس به نمايش گذاشته شده بود اين حقيقت را نشان مي دهد كه مسلمانان در اين سرزمين داراي هويت اسلامي پر رنگي بوده اند. كتاب هاي خطي ، نامه ها و اسناد كه به زبان لهستاني و با رسم الخط عربي از دير زمان به يادگار مانده حاكي از حضور تمدن اسلامي در این منطقه بوده است. بموجب برخی از اسناد تاریخی تاتارها در لهستان قدیم علاوه بر خدمات نظامی خدمات فرهنگی و سیاسی گسترده ای داشتند و چون به زبانهای ترکی و عربی مسلط بودند دست بکار ترجمه متون از این زبانها به زبان لهستانی شده و از وجود آنها به عنوان هیئت های دیپلماتیک در ترکیه و شبه جزیره کریمه استفاده می شده. آنها به مرور زمان به زبانهای اسلاوی , روسی و لیتوانی نیز مسلط شده بودند.

نسخه هائی از کتب اسلامی با خط عربی 

          اولین اتحادیه بزرگ اسلامی در لهستان در سال 1935 م تشکیل شد که 19 مجلس اسلامی شهری و روستائی را در بر می گرفت. در همین سال دار الافتاء و منصب مفتی نیز تأسیس شد. هم اکنون اتحادیه , شش مجلس اسلامی را در شهرها و روستاهای بیالستوک, گدانسک, ورشو, بوهونیکی, کروشینیانی و گوزیو در بر می گیرد که بیشترین جمعیت آنان در شهر بیالستوک زندگی می کنند.

          کل جمعيت مسلمانان لهستان بموجب آمار سفارت ج.ا.ا حدود شش هزار نفر است كه اكثريت قريب به اتفاق آنها را تاتارها تشكيل مي دهند. بخش اندكي از اين آمار اختصاص به مسلمانان عرب زبان اغلب از كشورهاي شمال آفريقا ، تعدادي حدود يكصد خانوار ايراني و تعدادي مسلمان لهستاني الاصل دارد. البته خود مسلمانان آمار خود را 30 هزار نفر مي دانند كه ظاهراً مقصود آنها تاتارها در لهستان ، اکراین , بلاروس و ليتواني مي باشد.

نوشته ای روی کتف گوسفند

          اين مسلمانان در ورشو داراي يك مركز يا مسجد هستند كه در سالهاي اخير آنرا خريداري و تأسيس كرده اند. اين مركز يك منزل بزرگ مسكوني بوده كه حياط وسيعي داشته و در ادامه ساختمان سالن سرپوشيده اي در حياط اضافه كرده اند كه نماز جمعه و مراسم را در آن برگزار مي كنند. امامت جمعه به عهده يك روحاني مصري است. بموجب قرارداد با دانشگاه الازهر هر سه سال يكبار يك روحاني بدين منظور اعزام مي شود.

          حدود پانزده سال قبل مسجدي در شهر گدانسك با كمك سفارتخانه هاي كشورهاي اسلامي بويژه تلاش سفارت ج.ا.ا افتتاح شد كه هم اكنون دائر است و مفتي در آن به اقامه نماز جمعه و تعليم احكام و آداب اسلامي اشتغال دارد.

          دو مسجد هم در هريك از منطقه هاي بوهو نيكي و كروشينياني وجود دارد كه كليه ساختمان آنها از چوب است و تاكنون بار ها ويران و تجديد بنا شده اند. تاريخ بناي اين مساجد به حدود سيصد سال قبل بر مي گردد که در آن دوران تعداد قابل ملاحظه ای از سکنه این مناطق مسلمان بودند، اما امروز اين منطقه ها بکلی از سكنه خالي شده اند. در يك مسجد نماز يوميه و جمعه برقرار است و اما در مسجد ديگر تنها در اعياد و مناسبت هاي خاصي مراسم برگزار مي شود. مسجد كروشينياني بيشتر به عنوان يك بناي تاريخي نگهداري مي شود. 

 

خطاطی نام های مبارک پنج تن

          مسلمانان بخاطر دور بودن از تعاليم اسلامي ، بويژه در دوران حاكميت كمونيسم ، فرهنگ اسلامي و آداب ديني در ميان آنها ضعيف است. بانوان مسلمان غالباً بدون حجاب هستند و با مردها مصافحه مي كنند و حتي روحانيان آنها نيز از دست دادن با خانم ها ابائي ندارند. فرهنگ اسلامي در بين مسلمانان بيشتر با سنت هاي تاتاري كه حتي شامل رقص و آواز خواني و امثال اينها است مخلوط شده است. البته هنوز در ميان آنها آداب مثبتي از هويت اسلامي شان وجود دارد كه شايان تقدير است. مثلاً آنها به زيارت اهل قبور مقيد هستند و مانند شيعيان در كنار قبرها مي نشينند و دعا مي خوانند. در باز ديد از دو قبرستان ديديم كه برخي از روي كتابي كه به خط لاتين ولي زبان عربي بود دعا مي خواندند. به هر حال باز سازي هويت اسلامي و تعليم تربيت آنها نياز به زمان دارد كه خوشبختانه پس از فروپاشي كمونيسم اين فرصت پديد آمده است. از سال 2004 كه لهستان به اتحاديه اروپا پيوسته است اين فرصت را تقويت كرده است. با توجه به نگاه مثبت عموم لهستاني ها به كشورمان مي توان ارتباط قوي و تنگاتنگي با مسلمانان لهستان برقرار نمود بويژه كه ارتباط با آنها به معني ارتباط با جامعه هاي اسلامي تاتاري در اكراين ، بلاروس ، استوني ، ليتواني تا فنلاند است.

          نگاه مثبت لهستاني ها به كشورمان بر مي گردد به دوران جنگ جهاني دوم كه جمع زيادي از آنها به كشورمان پناهنده شدند و در كنار ايرانيان احساس امنيت و آرامش كردند. عده اي از اين مهاجرين حتي پس از پايان جنگ نيز ترجيح دادند در ايران بمانند و به زندگي خود ادامه دهند. هم اكنون گورستان اختصاصي آنها در شرق تهران بطور متروكه باقي مانده است.

          بخاطر همين علائق اشتياق به يادگيري زبان فارسي و آشنائي با فرهنگ ايراني در لهستان امري معمول و متداول است. هم اكنون در سه دانشگاه كرسي تدريس زبان فارسي وجود دارد و سالهاست كه استاد از ايران براي تدريس اعزام مي شود. اين دانشگاه ها عبارتند از: دانشگاه ياگلوني در شهركراكف كه در گذشته پايتخت لهستان بوده و هم اكنون 40 نفر دانشجوي رشته زبان فارسي دارد. ديگري دانشگاه ورشو با حدود 30 دانشجو و سوم دانشگاه پزنان با 9 دانشجو است. همچنين كرسي رشته ايرانشناسي نيز در برخي از دانشگاه ها وجود دارد. ضمناً بموجب توافقات فرهنگي بين ايران و لهستان هم اكنون 20 دانشجوي رشته كشتي سازي از دانشگاه امير كبير در دانشگاه شهر گدانسگ اشتغال به تحصيل دارند.

          شايان ذكر است كه در گذشته برخي از منابع ، متون و آثار دانشمندان ايراني از جمله آثار بوعلي سينا در دانشگاه هاي لهستان تدريس مي شده و برخي از متون از جمله شاهنامه فردوسي به زبان لهستاني ترجمه شده است. گلستان سعدي و غزليات حافظ از جمله متون معروف ايراني در اين كشور هستند. 

 

فاتحه اهل قبور در قبرستان مسلمانان

          مسیحیت در لهستان

          مردم لهستان علیرغم سالها سلطه کمونیسم بر این کشور دارای اعتقادات مذهبی عمیقی هستند. 95%  از جمعیت 6/38 میلیونی این کشور مسیحی کاتولیک هستند. مسیحیت در قرن دهم میلادی به این کشور راه یافت و به سرعت گسترش پیدا کرد. در نیم قرن اخیر اصلیت لهستانی پاپ سابق , ژان پل دوم , تأثیر قابل ملاحظه ای بر گرایش مردم به کلیسا داشته است. لهستانی ها در بین کشورهای اروپائی به عنوان مردمی مذهبی شناخته می شوند و یکشنبه ها کلیساها مملو از جمعیت است. در عصر یکی از روزهای کاری از کلیسائی در یکی از خیابان های ورشوگذشتیم که دیدیم درب آن باز است و افراد به درون آن می روند. ما هم برای مشاهده وضع کلیسا وارد آن شدیم. کشیش پشت تریبون مشغول قرائت دعا بود و حضار همه سراپا گوش بودند. با اینکه روز کاری بود تقریباً کلیسا پر بود و جالب اینکه اکثریت قریب به اتفاق حضار را جوانان تشکیل می دادند. تصویر بزرک پاپ سابق در نقاط مختلف شهر ورشو رنگ مذهبی خاصی به شهر می دهد. در حالی که در سایر کشورهای اروپائی تصویر زنان نیمه عریان به بهانه تبلیغ کالاها در نقاط مختلف شهر بچشم می خورد.

          روایط بین مسیحیان و مسلمانان بسیار نزدیک و صمیمی است. در هر روز از جلسات کنفرانس سه روزه یک مقام رسمی کلیسا با لباس ویژه حضور و در برخی از موارد سخنرانی نیز داشت. حتی در مسجد بوهونیکی که جای کوچکی بود یک نفر کشیش با همان لباس مخصوص حاضر بود.

          شورای مشترک کاتولیک ها Joint council of Catholics and Muslims در سال 1997 در ورشو تأسیس شده است که تا کنون سمینارها و کنفرانس هائی را در جهت گفتگو و تفاهم برگزار کرده اند. بنا به درخواست این شورا در سال 2001 ریاست کلیسای لهستان26 ژانویه را به  عنوان « روز اسلام » در کلیسای کاتولیک لهستان نام گذاری کرد.

          در حال حاضر بر اساس تصمیم کنفرانس ریاست کلیسا اسقف تادوش پیکوش از سوی کاتولیک ها مسئول گفتگوی کاتولیک ها و مسلمانان است. او همچنین رئیس کمیته گفتگو با ادیان غیر مسیحی شورای گفتگوی مذهبی کنفرانس ریاست کلیسای لهستان می باشد.

          این شورا با صدور بیانیه ای موضوع تجدید چاپ کاریکاتورهای موهن به پیامبر اعظم اسلام (ص) در یکی از روزنامه های لهستان را محکوم کرد.

          یهود در لهستان

          تا قبل از جنگ جهانی دوم یهودیان در لهستان بیش از سایر کشورهای اروپائی از آزادی فعالیتهای اقتصادی برخوردار بودند. لذا بیشترین تعداد یهودیان در این کشور اسکان یافته بودند. اما در دوران این جنگ تعداد زیادی از آنها کشته شدند. بنا بر برخی از آمارهای موجود در حدود سه میلیون یهودی در این کشور در طی جنگ به قتل رسیدند و تعداد زیادی هم به فلسطین اشغالی مهاجرت کردند.

          پس از جنگ جهانی دوم دولت کمونیستی نیز با یهودیان رابطه خوبی نداشت و آنان را از نهادها و سازمانهای دولتی پاکسازی کرد تا آنجا که در نتیجه این فشارها یهودیان مذهب خود را پنهان می کردند. بعد از فروپاشی کمونیسم آنها دوباره فعالیت گسترده ای را در کشور آغاز کردند. از ابتدای دهه 90 به این سو یهودیان لهستان و جهان سالگرد قیام یهودیان برضد نازی های آلمان را در منطقه « گتوی» ورشو طی مراسمی گرامی می دارند. همچنین در سالهای اخیربرگزاری راهپیمائی یهودیان در « آشویتس» تأثیر زیادی بر جامعه لهستان برجای گذاشته است. یهودیان در یک دهه اخیر در اغلب نهادهای اقتصادی و سیاسی این کشور نفوذ کرده اند. علیرغم تحرکات ضد اسرائیلی در بسیاری از نقاط جهان بر اثر تحولات اخیر در فلسطین اشغالی, لهستان جزء کشورهائی است که هیچگونه اقدام ضد اسرائیلی در آن صورت نگرفته است.

          كنفرانس سه روزه

          همانگونه كه در آغاز اين نوشتار عرض شد اين كنفرانس به ابتكار رئيس جامعه اسلامي لهستان و با حمايت افتخاري رئيس پارلمان اين كشور برگزار شد. بر خلاف كنفرانس هاي ثابت در يك سالن، اين كنفرانس بطور سيار برگزار گرديد. روز اول در سالن كاخ فرهنگ ورشو ، روز دوم در محل استانداري شهر بيالستوك Bialystok  و روز سوم در منطقه اي در نزديكي مرز بلاروس برگزار شد.

          روز اول در افتتاحيه برخي از مقامات دولتي لهستان، برخي از سفراي كشورهاي اسلامي  و حتی غير اسلامي حضور داشتند. سالن كنفرانس بزرگ و سراشيب بود كه حدود پانصد نفر در آن شرکت کرده بودند.

          ابتدا ميهمانان و سفرا هریک بنام معرفي شدند كه هركدام به هنگام معرفي ايستاده و در برابر حضار تعظيم كردند. سپس چند نفر از مقامات دولتي خوش آمد گفتند و از حضور مسلمانان در لهستان و دفاع آنها از كشور تقدير كردند. يك مقام عالي كليساي كاتوليك با لباس بلند مشكي و كلاه و نوارهاي قرمز نيز شركت داشت كه او نيز خوش آمد گفت. اینجانب از سخنرانان جلسه افتتاحیه بودم.

 

          جلسه افتتاحيه با استراحتي كه داده شده بود پايان يافت و نماز جمعه به امامت روحاني مصري مقيم ورشو برگزار گرديد. پس از نماز جمعه برنامه زيارت اهل قبور بود. قبرستان مسلمانان در نقطه ای از شهر ورشو قرار دارد. در این مراسم از بناي يادبود كشته شدگان مسلمان در جنگ جهاني دوم پرده برداري شد. اين مراسم پس از قرائت فاتحه و دعا براي اموات  با حضور جمعي از نظاميان پایان پذیرفت.

          روز دوم كنفرانس در سالن استانداری شهر بيالستوك كه حدود دويست كيلومتر از ورشو فاصله داشت برگزار شد. در اين اجلاس هم مانند اجلاس روز اول ، بعد از معرفي ميهمانان ، استاندار و برخي از مقامات دولتي خوش آمد گفتند و برخي هم پيام كتبي فرستاده بودند كه قرائت شد. تقريباً همه از مسلمانان تاتار ستايش مي كردند. اين تشريفات نشان ميداد كه ارتباط صميمانه اي بين دولت و مسلمانان لهستان وجود دارد. چنين ارتباط و صميميتي بین دولت واقلیت اسلامی در هيچيك از دیگر كشورهاي اروپائي وجود ندارد. اين فرصت بسيار خوبي است كه مي توان در جهت تعالي و پيشرفت فرهنگي جامعه اسلامي از آن بهره مند شد.

          بعد از افتتاحيه فيلم كوتاهي از اوضاع مختلف استان نمايش داده شد و پس از آن سخنراني هائي در باره تاريخ تاتارها در لهستان ، گفتگوي اديان و لهستان در گذشته ، حال و آينده ايراد شد. اغلب سخنراني ها به زبان لهستاني بود كه ترجمه همزمان به زبان انگليسي داشت.

          بخش پاياني كنفرانس در روز دوم بازديد از موزه آثار اسلامي مربوط به تاتارها در گذشته بود كه ازميان اين آثار كتاب ها ، نوشتجات و اسنادي بودند كه با رسم الخط عربي و لي زبان لهستاني بودند و توجه همه را بخود جلب مي كردند. همچنين قرآن هائي با رسم الخط عربي زيبا وجود داشتند. از اين آثار معلوم مي شود كه تمدن و فرهنگ اسلامي در اين سرزمين بسيار برجسته بوده است كه متأسفانه با تغيير خط و همچنين فشار كمونيسم به ضعف گرائيده است.

          روز سوم كنفرانس اختصاص به بازديد از منطقه مسلمان نشين شرق لهستان و اجراي برنامه در مسجدهاي آن ناحيه داشت كه بواسطه باراني بودن شديد هوا برخي از برنامه ها لغو شد. اما در هرحال بازدید از دو مسجد در آن منطقه و زیارت اهل قبور انجام شد.

 

پذیرائی در سالن شهرداری

و اینک متن مقاله به زبان انگلیسی که در این کنفرانس القاء گردید:

In the Name of God, the All-beneficent, the All-merciful

الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا و نبينا ، نبي الرحمة ، محمد و آله اجمعين و اصحابه المنتجبين.

          Praise be on Allah, the Lord of the worlds, and peace be upon our master prophet, the messenger of mercy, Muhammad and his progeny and his purified companions.

Mr. Chairman, Ladies and Gentlemen,

It is a great pleasure and opportunity for me to participate in this conference organized on the occasion of the 80th Anniversary of establishing the Muslim Association in Poland. I would like to express my appreciation to the President of the Muslim Association and his colleagues for inviting me as a representative of the Islamic Republic of Iran. I would also like to express the hope that the current symposium will enhance strong and permanent relations between Polish Muslims and Muslims in other countries of the world.

          During my speech, considering the time limit, I will present in my paper some fact and views briefly.

          As we all know, the mission of preaching Islam by the beloved Prophet (p.b.u.h.) has had its origin in the land of Hijaz and been fulfilled for twenty three years through the God’s revelation. The basic message of Islam can be switched to three principles.

1.      Worshiping God and the belief that there is not any god but Allah. This principle is the essence of the Islamic doctrine and stated in the following sentence:

قولوا لا اله الا الله تفلحوا

“Say that there is no god but Allah so that you attain salvation”.

          2. Releasing from the absurd and polytheistic convictions and serve to nobody but God, which in its entity complements the first principle. According to the holy Koran:

الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. (سوره اعراف : آيه 157)

“Those who follow the Apostle, the uninstructed prophet, whose mention they find written down with them in the Torah and the Evangel, who bids them to do what is right and forbids them what is wrong, makes lawful to them all the good things and makes unlawful to them all vicious things, and relieves them of their burdens and the shackles which were upon them; those who believe in him, honor him, and help him, and follow the light that has been sent down with him, they are felicitous.” (Surah al-A’raf, 157)

3.     Establishing peace and justice as said in the holy Koran:

لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ. (سوره حديد : آيه 25)

“Certainly We sent Our apostles with clear arguments, and We sent down with them the Book and the Balance, so that mankind may maintain justice.” (Surah al-Hadid, 25)

          In another verse about peace is said:

وَاذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ. (سوره آل عمران : آيه 103)

“And remember Allah's blessing upon you, when you were enemies, then He brought your hearts together, so you became brothers by His blessing; and you were on the brink of a pit of fire, then He saved you from it; thus does Allah clarify His signs for you so that you may be guided.” (Surah Al Imran, 103)

The attraction of Islam, for those who were thirsty of justice, freedom and peace, from the dawn of its establishing, despite hostility and hate from its foes, could have won people’s hearts and  attracted the inhabitants of a large part of the earth. At the beginning in some parts of Africa and the vast territory of old Iran, and then in south and west of Europe as well as on the vast continent of Asia, Islam has became the life-giving doctrine and established the legitimate authority.

Some European orientalists, consciously or no consciously, suggest that the progress of Islam has been done by sword, whereas the reality is different. If there were wars in some parts of the world, they were the consequence of banning propagation of Islam by some governments. If only Muslims were free to propagate Islam, there would be no war. But in some countries, those who were fed up with tyranny, oppression and injustice mostly welcomed the Muslim troops and adopted Islam without violence; Iran is one of the best examples. The progress of Islam in some Asian regions has been done in the peaceful way and in the most cases Asian nations converted to Islam through trade expeditions, travelers and contacts with local inhabitants. These facts show the attraction of Islam to various nations in different parts of the world.

Islamic political movements

As the Islamic teachings in an immanent way have been in contradiction to the interests of worldly authorities and tyrants, it for centuries has had faced with sworn enemies.

Those powers in order to safeguard their interests were trying to stop Islam and it's development. For the last centuries, England has paid the most disgraceful role in domination over Muslim countries and influencing over them by raising it's agents to their authorities and plundering their wealth. Some other Western European countries also competed with England in that game. The United States of America at the edge of the last century gradually gained the colonial heritage and swallowed the best bites.

            In those days the world of Islam has brought outstanding reformers and revolutionary personalities who could understand well the policy of colonialism and undertook the mission of awaking the consciousness and organized the Islamic movements. But ignorance and regress of the Muslim societies on one side and the power of propaganda and technology as well as proficiency of the colonial administrations, on the other side, stifled and neutralized the Islamic movements. In the last years, even those Islamic movements, which in some Muslim countries accessed to power in an acceptable way of democratic elections, soon were found troublesome for them and as a result of intrigues of the West were deprived of the authority. The situation mentioned above took place in Algeria in 1990 and also in  Turkey in the same year. And today we observe how the West is seeking for excuses regarding the result of Palestinians votes in the elections.

In the last centuries, in different parts of the Islamic world, the great number of more or less significant Islamic movements, under the leadership of the learned or intellectual Muslims appeared. The history of those outstanding men and the colonialists’ position against them ought to become a compulsory subject for the deep analysis to every Muslim because they with their valuable experiences and paying expenditure of time, under difficult circumstances, sacrificed themselves for Islam  and Muslim nations. I would like to mention the name of some of them: Sayyid Jamaleddin Asadabadi, Hasan al-Banna and Sayyid Qutb in Egypt, Muhammad Abduh, Rashid Rida and Malik ben Nabi in Algeria, Osman Danfodio in Nigeria and north of Africa, Abu’l-Ala Mawdoudi in Pakistan, Great Ayatollahs Mirza Shirazi, Sheikh Fazlollah Nouri and Seyed Abolghasem Kashani in Iran.  

Within this context, the great and universal Islamic movement of Imam Khomeini, whose demise anniversary we commemorate in these days, is the greatest contemporary phenomenon in the history of Islam, the power of which started a serious challenge between the West and Islam. This movement, widely known as the Islamic Revolution of Iran, made Muslims and even huge numbers of non-Muslims all around the world awaken, and also brought the Western philosophy of liberal democracy, which under the false mask of human rights, freedom, democracy, women rights, etc., for years enjoyed the unquestionable power in the world, under question..

Threats and Opportunities

The severe reaction of the United States of America and Europe against dynamic Islam since the Islamic Revolution of Iran, by hostile propaganda, identifying Islam with terrorism and developing Islamophobia, are the consequence of fear of renaissance of the Islamic civilization and the reestablishment of the golden ages of the history of Muslims as the pioneers of science and technology. Nowadays, the potential for wide development of Islam can be found. The wealth and natural recourses given by God to the Muslim countries, the potential of intelligence and talent existing in Muslim societies, especially in young people, as well as the considerable potential of man powers, on one hand, and on the other hand the possession of the valuable doctrine of Islam, which can offer to the mankind the best way of life, place a good position for the world of Islam. The age of telecommunication, access to information and  technology in the present world additionally help this case.

The increasing number of Muslims in the Western countries, both among local inhabitants and immigrants, as the immigration process was caused by the Westerners themselves by provoking wars in countries such as Lebanon, Palestine, Iran, Iraq and Afghanistan, became the fundament for this ponderable process in favor of Islam in these countries. Moreover, the split of family relations in some Western countries, caused by the divergence from the Prophets’ teachings and religion directions, has strengthened that process.

Considering the European institutions estimations, within next five to ten years, 10% of the population of Europe will be Muslim. The Statistics show, that the number of Muslims in the Western European countries is constantly increasing. According to this statistic data in the last fifteen years the rate of the Muslim population in Spain and Denmark was the highest and amounted to 151% and 107% respectively. According to Berliner Zeitung, 1152 conversions to Islam took place in Germany in 2004. Similar statistics exists as far as other European countries are concerned.

These exceptional possibilities and opportunities ought to be a hint for all Muslims in the world, to understand what great power they represent and to follow the way of progress and development. Today, fortunately during this symposium we are gathered among Muslims, who after a few decades of the Communism pressure, so as Christians standing by the Church teachings as well, again found their Islamic identity and now celebrate the 80th anniversary of establishing their Muslim Association. The Communist regime with its alluring by the apparent beauty, colorful and brilliant doctrine, under the title of the resistance against the expansionist America, for a long time imposed its power on the Easter European countries, but neither managed to defeat the United States nor fulfilled any of its utopian assumptions. In that dark period, Islam was weakened in the western countries of the former USSR and Eastern European countries. After the collapse of the communist regime the United States of America replaced it in those countries. Muslims and inhabitants of those countries should realize that the United States are the reverse of the same coin of the Communism that will bring neither success nor prosperity. Return to the Prophets’ teachings and traditional culture certainly is the only rescue for humanity.

It is possible that together with the United States, money and wealth may come, but they will never be accompanied by morality and human values. Today we all may observe the results of diversion from the religion and it's following problems in the Western countries. The holy Koran expressing an obvious fact warns:

إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ. (سوره نمل : آيه 34)

“Indeed when kings enter a town, they devastate it, and reduce the mightiest of its people to the most abased.” (Sura an-Naml, 34)

Now, more than ever before, we should be aware of nowadays' inevitable need is to regain the Islamic cultural identity and to strengthen Muslims unity and solidarity. These are the decisive duty for all Muslim communities, regardless of ethnic or national identity or religious schools of thought. We all know how the enemies of Islam under the colonization period caused religious clashes and splits among Muslim nation and achieved their evil goals. The history of the blind religious fanaticism and ethno-religious conflicts in some Muslim societies in the past was deeply sad and depressing, and vice versa, the Islamic unity and brotherhood in some periods paid the constructive and important role, of which the blessing fruits and consequences have been felt for a long time. As recently, peaceful demonstrations of Muslims in different parts of Europe, when some adventurous newspapers dared to insult the holy prophet of Islam, presented the beautiful picture of the Islamic solidarity and unity. We hope that such unity will stand the strategic rule and principle of Islamic movements all around the Islamic world. This strategic rule is the firm command of the holy Koran:

وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُواْ. (سوره آل عمران :آيه 103)

“And hold fast, all together, to Allah's cord and do not be divided!” (Sura Al Imran, 103)

 

و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمين. و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته

The end

Mohammad Bagher Ansari

08.03.1385 A.H.

29.05.2006 A.D.

 

نوشته شده توسط محمد باقر انصاری  | لینک ثابت |