مسعودشجره رئيس كميسيون حقوق بشر اسلامي درانگلستان در گفت وگو با رورنامه ايران

توهين به اسلام نشان از فروپاشی هويت غرب دارد

دراعتراض به ساخت فيلم اهانت‌آميز به پيامبر اسلام(ص) موجي از اعتراضات را دركشورهاي مختلف جهان شاهد هستيم. البته اهانت به اسلام اززمان سلمان رشدي وحتي قبل‌تر از آن از سوي غرب ادامه داشته و با كاريكاتورهاي موهن عليه پيامبر(ص) وقرآن سوزي درامريكا و پايگاه بگرام افغانستان‌ ادامه يافته است. پس چطور مي‌شود اين فيلم توهين آميز اخير را نيز اتفاقي دانست. بايد قبول كنيم كه اين اهانت‌ها به ساحت مقدس اسلام برنامه‌ريزي شده است. بنابراين بايد آن را بشناسيم و جلوي آن بايستيم. در اين باره با مسعود شجره رئيس كميسيون حقوق بشر اسلامي٭ درلندن به گفت‌و‌گونشسته‌ايم.

در اعتراض به ساخت فيلم اهانت‌آميز عليه پيامبر اسلام(ص) موجي از اعتراضات را در كشورهاي اسلامي شاهد هستيم. به نظر شما عوامل اسرائيلي-امريكايي در ساخت اين فيلم به دنبال چه اهدافي هستند؟
هيتلر در زمان خود براي اين كه بتواند هويت سازي كند به هويت‌هاي ديگران حمله كرد. الآن فرهنگ و هويت غرب به دليل اين كه در مواجهه با اسلام رنگ باخته است سعي مي‌كنند با استفاده از ابزارهاي مختلف به اصول اسلام توهين كنند تا هويت ضعيف خود را بازسازي كنند. آنها مي‌خواهند غربي بودن خود را حفظ كنند و تنها راه را براي خود، حمله كردن به اسلام مي‌دانند. در گذشته هم شاهد بوديم كه در بحران بالكان در يوگسلاوي و بوسني براي هويت‌سازي خود دست به اقدامات خشونت‌آميز عليه مسلمانان زدند.
درحقيقت فيلم ساخته شده در امريكا كه روي اينترنت گذاشته شد، عليه اسلام طراحي گرديد و به هيچوجه قابل توجيه نيست. اين حادثه اتفاقي نبوده و يك حمله از پيش برنامه‌ريزي شده است. هر از چند گاهي اين اهانت‌ها را به طور هماهنگ در نقاط مختلف غرب شاهد هستيم. متأسفانه با نگاه به اين مسئله درمي‌يابيم كه اين نخستين بار نيست و آخرين بار هم نخواهد بود.
غرب طوري وانمود مي‌كند كه در مقابل اين اهانت‌ها تحت لواي آزادي بيان و قلم برخورد مي‌كند. اما چطور مي‌شود وقتي عليه صهيونيست‌ها صحبت به ميان مي‌آيد، غرب بشدت برخورد مي‌كند اما وقتي به اصول اسلام حمله مي‌شود با تسامح از آزادي بيان سخن مي‌گويند و پا را فراتر مي‌گذارند و با توجيه آن سعي در حمايت و پرورش آن دارند.
وقتي يك مسلمان انگليسي مقاله‌اي را در توييتر گذاشت و سربازان انگليسي در افغانستان را به دليل اقدامات ناپسندشان، جهنمي ناميد او را به اين دليل بازداشت و دادگاهي كردند. سؤال بنده اين است كه چرا آزادي بيان براي اين مسلمان درنظر گرفته نشد و به زندان افتاد! ولي بي‌احترامي به اسلام و اصول آن به‌خاطر آزادي بيان جايز است.
سران اتحاديه اروپا گفته‌اند كه كشورهاي اسلامي و عربي بايد جلوي اين تظاهرات را بگيرند. چطور مي‌شود در يك طرف جهان تظاهرات نشانه دموكراسي باشد اما تظاهراتي كه مردم به‌خاطر عشق و علاقه به پيامبر (ص) فرياد مي‌زنند، جلويش گرفته شود آيا اين نشاندهنده خواسته مردم نيست؟
ما بايد قبول كنيم كه اين اهانت‌ها به ساحت مقدس اسلام برنامه‌ريزي شده است و تحت يك برنامه سازماندهي شده جلو مي‌رود پس نياز است تا آن را بشناسيم و جلوي آن بايستيم.
ما به مقدسات ديني مردم جهان احترام مي‌گذاريم و نمي‌خواهيم هيچ‌كس به مقدسات ما بي‌احترامي كند. اين يك اصل بين‌المللي است و تنها راهي است كه اشخاص با هم زندگي كنند و به هم احترام بگذارند.
آندرس بريويك از راستگرايان افراطي نروژ بود و در اقدامي خشونت‌آميز با بمب و اسلحه گرم، 77 نفر از مردم اين كشور را از بين برد.
اما با وجود اين همه خشونت‌ها، غربي‌ها اسم تروريست را روي آن نگذاشتند و اين جاني به عنوان يك تروريست محاكمه نشد.
مسئله مهم اين است كه غيرمسلمانان هر دفعه بمب‌گذاري مي‌كنند و دستگير مي‌شوند به عنوان تروريست دستگير نمي‌شوند و از كلمه تروريست فقط براي مسلمانان استفاده مي‌كنند.
اما وقتي در يكي از كشورهاي اروپايي مسلماني روي وب سايت خود سخنراني بن لادن را دانلود كرده بود اين شخص را دستگير كردند و با اين بهانه واهي او را به عنوان تروريست معرفي كردند و گفتند كه اين اطلاعات به درد تروريست‌ها مي‌خورد.
در انگليس هم خانمي مسلمان كه در يك فروشگاه كار مي‌كرد، پشت يك رسيد شعري نوشته بود كه او را هم به عنوان تروريست محاكمه كردند.
اما افرادي مثل قاتل نروژي كه بمب‌گذاري كرده و اسلحه هم داشته و آدم‌هاي زيادي را نيز كشته به عنوان تروريست معرفي نمي‌كنند.
در انگليس شخصي را داشته‌ايم كه بمب و اسلحه داشته است و ليستي از مشخصات مساجد كه جمع‌آوري كرده بود هم به دست آمد اما به‌عنوان تروريست محاكمه نشد.
اين تناقض‌هايي است كه غرب در رابطه با مسائل مختلف با آن مواجه است. در رابطه با خشونت عليه مسلمانان، اگرچه راستگرايان افراطي از سمت گروه هاي راست در اروپا تقدير مي‌شوند اما صهيونيست‌ها نيز در تحريك و هدايت آنها سهم عمده‌اي دارند. صهيونيست‌ها، اروپايي‌ها را تحريك مي‌كنند تا براي كشتن مسلمانان اقدام كنند.
در گزارش سازمان ديده‌بان حقوق بشر شكنجه‌ها در امريكا تأييد شده است اما با اين حال دولت امريكا به خود حق مي‌دهد تا در مناطق مختلف جهان در مورد حقوق بشر قضاوت كند. نظرتان در اين رابطه چيست؟
مسئله حقوق بشر در ايالات متحده واضح است. متهم‌هاي افغانستان و پاكستان در حادثه 11سپتامبر هنوز محاكمه نشده‌اند چون مداركي عليه آنها وجود ندارد. امريكايي‌ها با كمك گروه‌هاي پاكستاني خانواده آنها را شكنجه كردند و آنها را مجبور كردند تا تسليم شوند.
اوباما در دو ماه اول رياست جمهوري خود به اندازه كل رياست جمهوري بوش از حملات پهپادها در مناطق مختلف جهان استفاده كرد و كشورهاي پاكستان، افغانستان، سومالي و يمن هر كسي را كه مي‌خواهد مي‌كشد و هويت آنها را نيز اعلام نمي‌كند.
در افغانستان پهپادها به مردم بي‌گناه حمله مي‌كنند، خانه‌هاي‌شان را خراب مي‌كنند و آنان را مي‌كشند. وقتي هم كه همسايه‌هاي آنان به كمك مي‌آيند، پهپاد بعدي آنها را هم مورد حمله قرار مي‌دهد. گروه‌هاي حقوق بشر امريكا اعلام مي‌كنند كه هفتاد درصد آنان بيگناه هستند. ما در مقابل مي‌گوييم وقتي دادگاهي تشكيل نشده و كسي محكوم نيست و شما با اشاره‌اي آنان را مي‌كشيد پس صددرصد آنها بي‌گناهند.
به آنهايي كه كشورهاي اسلامي را مسخره مي‌كنند و به قانون اعدام انتقاد مي‌كنند بايد بگوييم كه ما دادگاه داريم و مراحل قانوني انجام مي‌شود و مثل شما در افغانستان بدون مدارك با اشاره يك نفر، اشخاص را با خانواده و همسايه‌هايش نمي‌كشيم. در امريكا مداركي وجود دارد كه «سيا» تمام مسلمانان اين كشور را زير نظر دارد و افرادي را كه در مساجد تردد دارند تحت تعقيب قرار مي‌دهد. در قوانين امريكا پليس يك ايالت اجازه فعاليت در ايالت ديگر را ندارد اما در اين مورد اشكالي نمي‌گيرند و سازمان سيا اجازه فعاليت در داخل خاك امريكا را ندارد اما عليه مسلمانان فعاليت كرده است.
كنترل تلفن‌ها در امريكا عادي شده است. اين موضوع چه نسبتي با حقوق بشر دارد؟
امريكايي ها اين كارها را به شوروي كمونيستي نسبت مي دادند اما حالا خودشان اين اقدامات را بدتر انجام مي‌دهند و در دنيا ادعا مي‌كنند كه پرچمدار حقوق بشر هستند. به تازگي مداركي منتشر شده كه سيا مخالفان قذافي را شكنجه داده است. البته طبيعي است زيرا همانطور كه آنها با صدام همكاري مي‌كردند با قذافي نيز چنين رابطه‌اي داشتند.
معيار حقوق بشر مطلق است و ما عقيده داريم در هر جاي دنيا كم و بيش مسائل حقوق بشر زير پا گذاشته مي‌شوند. در همه جاي دنيا خلاف است و قتل هم اتفاق مي‌افتد اما قانون بايد باشد تا به اين مسائل رسيدگي شود ولي مشكل اينجاست كه يك‌جا قانون وجود دارد و به مسائل رسيدگي مي‌شود اما يك جا ندارد.
به‌عنوان مثال ما در ايران تخلف كهريزك را داشتيم اما مقام معظم رهبري فوراً دستور دادند و زندان كهريزك بسته شد و به اتهامات پرونده رسيدگي شد اما اوباما در اول رياست جمهوري خود وعده بستن گوانتانامو را داد اما بعد از چهارسال نه‌تنها آن را نبستند بلكه حالا با مدارك كمتري به كشتن افراد مي‌پردازند.
اختلاف كشورهاي اسلامي را در برخي از مسائل چطور توضيح مي‌دهيد؟
به نظرم «تفرقه بين مسلمانان» اصلي‌ترين اسلحه دشمن است و در اين زمينه سرمايه‌گذاري زيادي كرده‌اند. اگر مشاهده كنيد، متوجه مي‌شويد كه اختلافات مذهبي در پاكستان تلفات زيادي برجاي گذاشته است. بنده از شيعيان پاكستان سؤال كرده‌ام كه باعث اين فجايع كيست؟ در مقابل آنها جواب مي‌دهند كه يك عده گروه‌هاي اطلاعاتي پاكستان مجري اصلي اين توطئه‌ها هستند. همچنين نشستي با پاكستاني‌ها در شمال اين كشور داشته‌ام. آنها نيز علت حمله هواپيماي بدون سرنشين در پاكستان را ناشي از همكاري نيروهاي اطلاعاتي پاكستان و سعودي‌ها با سيا مي‌دانند.
جالب است طوري وانمود مي‌كنند كه طالبان با امريكايي‌ها دشمن هستند. من فكر مي‌كنم برنامه اصلي فتنه كشتار شيعيان در اتاق فكر امريكا و اسرائيل شكل مي‌گيرد و سعي مي‌كنند تا به آن هويت اسلامي بدهند.
اسلام به مثابه يك خانواده است كه وقتي نفاق و اختلافي در يك خانواده باشد به آن صدمه خواهد زد پس هيچ خانواده‌اي نمي‌خواهد افراد به جان هم بيفتند مخصوصاً در اين شرايط كه احساس مي‌شود اين فشارها بيشتر شده است. خشونت و ايجاد تفرقه توسط تمامي مسلمانان از هر كشور مردود است.
غرب از هر فرصت و زمينه‌اي براي ايجاد اختلاف استفاده مي‌كند و با اين شرايط بعيد نيست كه آنها از تمام امكانات رسانه‌اي و تجهيزاتي خود براي گروه‌هاي افراطي استفاده كنند تا به مقصود خود كه همان ايجاد اختلاف است، برسند.
متأسفانه تبليغات غرب براي اختلاف‌افكني ميان مسلمانان زياد است. ما در مقابل با جبهه‌هاي مختلفي روبه‌رو هستيم. از يك طرف امريكا و اسرائيل است و طرف‌هايي ديگر نيز به جهت حسودي مخالفت مي‌كنند و عده زيادي هم بخاطر گمراهي مخالف هستند. البته آنها سال‌هاي سال براي ايجاد اختلاف كار كرده‌اند و ما بايد براي رفع اين مشكل روابط را ميان هم بيشتر كنيم.
اخيراً آقاي محمد مرسي به ايران آمده بودند. ما بايد عادلانه و منصفانه بدون تعارف با هم صحبت كنيم و اهداف اصلي خود را برادرانه بگوييم. يكي از مواضع صريح ما اين است كه آيا مردم فلسطين بيشتر تحت فشار هستند يا مردم سوريه. چرا در يك جا مي‌گوييم بايد قهرآميز برخورد كنيم و اسلحه بدهيم و در جايي ديگر براي فرستادن دارو محاصره را باز نمي‌كنيم. ما به اين كشورها مي‌گوييم اگر از اين حرف‌ها مي‌زنيد، قدمي در جوانب ديگر نيز برداريد. چطور مي‌شودكه وقتي امريكا پشت سر آنها مي‌ايستد آنها به جلو مي‌دوند و وقتي در مقابل آنهاست، سكوت مي‌كنند.
البته به نظر بنده براي رفع اين اختلاف و فتنه‌ها بايد رابطه حسنه برقرار كرد. به ياد دارم زماني كه به بوسني رفته بودم با يك سلفي صحبت مي‌كردم. اين شخص مي‌گفت در كشورش يك سلفي بخاطر اين كه با شيعيان رابطه داشته توسط يك سلفي ديگر كشته شده است. غربي ها از قديم برنامه‌هايي را ريخته‌اند تا بتوانند مسلمانان را كنترل كنند. غرب حتي تا كشورهاي مسلمان مالزي و اندونزي هم پيش رفته است و ذهنيت شيعه و سني را نسبت به يكديگر خدشه‌دار كرده است.
پس اين يك «فتنه سياسي» است و يك مسئله فقهي نيست. افرادي كه در ايجاد فتنه گام برمي‌دارند، از هيچ كدام از گروه‌هاي فقهي نيستند. ما به حركات بين‌المللي نياز داريم تا آگاهي ايجاد كنيم و نبايد اين فعاليت‌ها به دولت‌ها محدود شود بلكه براي ايجاد روابط حسنه ملت‌ها نيز تلاش كنند و روابط در سطح مردم در سطوح مختلف دانشگاهي و طبقات مختلف ايجاد شود.
متأسفانه اين فتنه بين مسلمين اثر كرده است و قسمت اول سخنراني آقاي مرسي نيز مؤيد آن است. در بين جماعت اهل سنت چنين رسمي وجود ندارد. اين نشانه اثرات منفي فتنه‌اي است كه راه افتاده است و متأسفانه ايشان قرباني اين فتنه شده‌اند.
در قبل از بيداري اسلامي خيلي واضح مي‌ديديم كه گروه‌هايي از عربستان و حتي اردن صحبت از «هلال شيعي» مي‌كردند و از آن موقع براي اين فتنه در حال برنامه‌ريزي بودند. غرب به اين نتيجه رسيده است كه جلوي اسلام را نمي‌تواند بگيرد بنابراين سعي مي‌كند تا مسلمانان را در مقابل هم قرار دهد. همان طور كه در قديم هم از اين ابزار بهره جست.
علماي مسلمين در كشورهاي مختلف بايد با ايجاد ارتباط جلوي اين حربه دشمن را بگيرند و گروه‌هايي كه اختلاف ايجاد مي‌كنند را خارج از اسلام و تكفيري اعلام كنند.
كشور سوريه نزديك به 2 سال است كه بوسيله رسانه‌هاي جهاني مورد بررسي بيشتري قرار گرفته است. بحران در اين كشور را چطور مي‌بينيد؟
در مورد مسئله سوريه غرب سعي كرده تا مسائل را پيچيده كند تا از اين منظر بين كشورهاي منطقه اختلاف ايجاد كند و از آن بهره برد. ما ايراني‌ها ملاك مشخصي براي مسئله سوريه ترسيم كرديم. ما معتقديم كه مسلمان و انقلابي هستيم و اسلام و سياست جزو لاينفك يكديگرند و در اسلام به همه مسائل اقتصادي، اجتماعي و سياسي پرداخته شده است. اعتقاد ما بر شعار مردم‌سالاري مطلق است و آن را براي تمامي كشورهاي جهان خواستاريم. مردم‌سالاري از ابتداي جمهوري اسلامي طرز تفكر ما بوده و اعتقاد داريم كه بايد در خاورميانه و حتي در جهان گسترش يابد.
بنابراين ما به اين حد از مردم‌سالاري هم قانع نيستيم و خواهان گسترش آن در همه جهان هستيم. مردم‌سالاري شعار عربستان نمي‌تواند باشد چون در حداقل‌هاي آن دچار مشكلات جدي است. ما ايراني‌ها اعتقاد داريم كه واقعاً مردم‌سالاري در سوريه بايد بيشتر شود. اما آيا مردم‌سالاري سعودي‌ها مهم نيست! چطور هر جا امريكا طرفدار آن است ما بايد مردم‌سالاري را كنار بگذاريم و يا مانند كشور مصر (حسني مبارك) و جاهاي ديگر آرام آرام حركت كنيم و كشوري كه امريكا با آن مخالف است، بدون در نظر گرفتن اصلاحات ايجاد شده بايد آن نظام به كلي تغيير كند و همه چيز از بين برود! واقعاً اين نوع رفتار تناقض‌آميز قاعده كجاست؟ صددرصد مردم سوريه از لحاظ سياسي مي‌خواهند وضع‌شان بهتر شود اما در چارچوبي كه براي مردم امنيت هم به همراه داشته باشد.
مردم سوريه از گروه‌هاي مختلف شيعه، سني، مسيحي، علوي و... تشكيل شده‌اند و از لحاظ تركيب جمعيتي همانند كشور لبنان هستند. نبايد گروه‌هاي تكفيري كوچكي سوريه را بكوبند و بگويند مي‌خواهيم مردم‌سالاري ايجاد كنيم.
پس كاملاً واضح است غرب و يارانش از مسئله سوريه سوءاستفاده كرده‌اند و تعجب‌آميز است كه كشورهايي مثل عربستان و قطر علمدار آزادي و دموكراسي شده‌اند و تعجب‌آميزتر اينكه كشوري مانند ايران كه مردم‌سالاري جزو خون ماست را متهم به طرفداري از ديكتاتوري مي‌كنند! در حالي كه آنها در بحرين سرباز مي‌فرستند و مردم بي‌گناه را مي‌كشند.
تحولات دو سال اخير فرصت و ظرفيت خوبي را براي مسلمانان خاورميانه فراهم كرده است. شما به عنوان رئيس كميسيون حقوق بشر در انگلستان چقدر از اين فضا براي احقاق حق فلسطينيان استفاده كرديد؟
برگزاري روز جهاني قدس در خارج از جمهوري اسلامي ايران خيلي مهم است چون نماد قدرت ايران است البته در اين مدت شاهد بوده‌ايم كه غرب با برپايي آشوب در سوريه سعي كرد تا مسئله فلسطين را كه موضوع اصلي جهان اسلام است به فراموشي بسپارد. در داخل كشورهاي غربي هم فشارهايي مي‌آورند تا صداي ملت فلسطين به گوش كسي نرسد.
آنها با ايجاد ترس، قلدري، استفاده از اهرم‌هاي دادگاهي و قضايي و همچنين تبليغات رسانه‌اي اقدام مي‌كنند.
اين فشارها را ما براي برگزاري روز قدس در لندن به طور محسوس لمس كرديم و اطلاع كامل دارم كه در كشور كانادا نيز همين فشارها را آوردند تا مراسم برگزار نشود.
با توجه به اين فضا در انگليس، ما حدود چهارماه قبل از ماه رمضان سعي كرديم تا زمينه‌هاي برگزاري روز قدس را فراهم كنيم.
امسال سعي كرديم تا در كنار برگزاري اين روز بزرگ، به انقلاب در بحرين و نقض حقوق بشر در عربستان و يمن هم بپردازيم. غرب در اين مدت سعي كرده است تا با بحران‌سازي در سوريه و فرافكني در خاورميانه، فرصت را از كشورهاي اسلامي بگيرد.
اما با وجود اين فشارها و همچنين گرماي تابستان امسال، حدود 5 هزار نفر در لندن مراسم روز قدس را برگزار كردند.
نكته قابل توجه در اين راهپيمايي اين بود كه بخش قابل توجهي از اين افراد مسيحي بودند. حتي يهوديان و سكولارها هم شركت كردند و به حق فلسطينيان اذعان داشتند.
450 اتوبوس در لندن در نظر گرفته شد تا تبليغات اين روز روي آنها انجام شود. اما گروه‌هاي فعال صهيونيست در انگلستان مانع‌تراشي‌هاي زيادي كردند تا اين مراسم انجام نشود. حتي شهرداري لندن از تبليغات روي اتوبوس‌ها ايراد گرفت. يك كاريكاتوريست معروف در آفريقاي جنوبي كاريكاتوري را از انقلاب بحرين براي ما كشيده بود تا آن را در تبليغات روز قدس استفاده كنيم و همچنين در تبليغاتي ديگر در مورد فلسطين جمله‌اي از نلسون ماندلا در طرفداري از فلسطين را مدنظر داشتيم. شهرداري لندن اعلام كرد كه براي استفاده از جمله نلسون ماندلا از او اجازه بگيريد و همچنين قسمت‌هايي از كاريكاتور بحرين را حذف كردند. ما از نلسون ماندلا اجازه گرفتيم و قسمت‌هايي از كاريكاتور بحرين را نيز حذف كرديم. در كاريكاتور بحرين به مردم انگليس گفتيم اگر شما در المپيك انگليس براي طلا تلاش مي‌كنيد، زنان و كودكان بحرين در المپيك خودشان براي دستيابي به آزادي تلاش مي‌كنند. با وجود تمام كارشكني‌ها راهپيمايي با انجام سخنراني‌هاي مختلف در مقابل سفارت امريكا به پايان رسيد. پس از آن از امريكا ايميلي آمد كه نمي‌توانم به اين كشور سفر كنم در حالي كه بنده پاسپورت امريكا دارم. روزنامه گاردين هم نوشت اين اقدام از يك طرف مايه تعجب و از طرفي ديگر مايه تأسف است.
در رابطه با بحرين هم ما اطلاعات مستدلي از نقض حقوق بشر در آن به دست آورديم و آن را انتشار داديم. در اين اسناد به شكنجه مردم بحرين توسط فرزند امير بحرين نيز اشاره شده بود. در المپيك لندن هم از مقامات انگليس خواستيم به اين خاطر پسر امير بحرين را به المپيك لندن راه ندهند. اما همانطور كه شاهديم آنها در بحرين با سركوب برخورد مي‌كنند و حتي براي اين كار از نظاميان سعودي بهره مي‌برند. در اروپا نيز براي رسيدن به مقاصد از پول زياد خود براي سرپوش گذاشتن روي كارهاي خود استفاده مي‌كنند.
آنها از وكيل و قدرت استفاده مي‌كنند تا صداهاي مخالف با آنان را ساكت كنند. با وجود اينكه انتشار اين فجايع براي ما هزينه‌هاي زيادي دارد اما اگر اين كار نمي‌شد، براي ما مسئوليت داشت. بعضي مواقع كارهاي ارزشمندي انجام مي‌شود كه متوجه نيستيم. ما بايد از تجربيات يكديگر در كشورهاي مختلف در مراسم‌هايي مانند روز قدس و پشتيباني از ملت‌هاي مظلوم استفاده كنيم.

----------------------------------------------------------
٭ كميسيون حقوق بشر اسلامي، نهادي غيرانتفاعي در لندن است كه براي بهبود وضعيت حقوق بشر در جهان تلاش مي كند. اين نهاد از سوي دپارتمان اقتصاد و امور اجتماعي سازمان ملل به رسميت شناخته شده است.

http://www.iran-newspaper.com/1391/6/29/Iran/5179/Page/26/Index.htm

نوشته شده توسط محمد باقر انصاری  | لینک ثابت |