در تاریخ ۱۳ آبان ماه ۱۳۵۸ دانشجویان مسلمان پیرو خط امام پس از نماز جمعه بسوی سفارت آمریکا در خیابان طالقانی ، که از آن پس « لانه جاسوسی » لقب گرفت ، حرکت کرده و آنرا تسخیر کردند. آنها همه ی افراد داخل سفارت که ۶۶ نفر بودند به گروگان گرفتند و اعلام کردند تا آمریکا شاه را تحویل ندهد آنها هم گروگان ها را تحویل نخواهند داد.
این واقعه تاریخی که امام خمینی آنرا « انقلاب دوم » نامید منجر به قطع روابط آمریکا با ایران شد که تا کنون پس از گذشت ۳۵ سال هنوز ادامه دارد.
خصومت و دشمنی آشکار و پنهان آمریکا با ایران در طول این دوران روز افزون بوده و در ایران هم استقامت و پایمردی ملت نستوه با تحمل همه مشکلات ناشی از این دشمنی ها با شعار معروف « مرگ بر آمریکا » ادامه داشته است.
تلاش های گاه و بیگاه برای تجدید روابط
در طول این دوران گاه و بیگاه سخن از تجدید روابط در هر دو کشور ایران و آمریکا به میان آمده اما به نتیجه نرسیده است. نه در دوران دولت های تند رو جمهوری خواه ویا ملایم تر دمکرات ها در آمریکا و نه در دولت های انقلابی و یا اصلاح طلب در ایران. به رغم اظهارات دولت مردان هردو کشور مبنی بر اعلام آمادگی برای گفت و گو و از سر گیری روابط تاکنون این امر تحقق نیافته است.
در آمریکا مسأله اصلی این است که آنها نظام اسلامی ایران را با رویکرد های ویژه اش در مسائل منطقه ای و بین المللی قبول ندارند و همواره در پی تضعیف و براندازی بوده و هستند.
در ایران اما این مسأله به گونه ای دیگر است. در واقع سه دیدگاه در این مورد وجود دارد. برخی سکولارها و شیفتگان غرب معتقدند که باید روابط با آمریکا و غرب عادی باشد و دین و مذهب هم به عنوان یک امر شخصی برای هر کس که مایل است مطرح باشد.
دیدگاه دیگر این است که ضمن حفظ و پافشاری بر اصول انقلاب باید روابط با آمریکا برقرار شود تا از آزار و اذیت و فشارهای این ابر قدرت در امان ماند.
دیدگاه سوم این است که آمریکا اصلاً قابل اعتماد نیست و رابطه با او و باز شدن پای او به کشورمان میدان دادن به اوست که بهتر بتواند ضربه های کاری خود را به نظام جمهوری اسلامی وارد کند.
موراد اختلاف نظر بین ایران اسلامی و آمریکا
اهم مسائل اساسی مورد اختلاف نظر بین آمریکا و ایران عبارتند از:
- وجود اسرائیل غاصب در منطقه که از آغاز تأسیس نامشروعش از هیچ نوع ظلم و ستم و کشتار و جنایتی فروگزار نکرده و آمریکا علی رغم ژست و ادعاهای بشر دوستانه اش با تمام وجود از آن پشتیبانی کرده است.
- خوی استکباری آمریکا که حاضر نیست با هیچ کشوری بویژه کشورهای اسلامی و بالأخص ایران اسلامی و انقلابی احترام مساوی و متقابل داشته باشد.
- اسلام انقلابی و ظلم ستیز که ملت های اسلامی و مردم مستضعف جهان را بیدار کرده و نقاب از چهره منافقانه سیاست های ظالمانه و استانداردهای دوگانه آمریکا و غرب برگرفته است.
- پیشرفت های علمی و فنی جمهوری اسلامی ایران در عرصه های مختلف بویژه انرژی هسته ای که با بهانه تردید در صلح آمیز بودن آن وحشیانه ترین ستم ها را به کشورمان تحمیل کرده است.
- ترس آمریکا از الگو شدن جمهوری اسلامی در عرصه دانش و فناوری و ایدئولوژی پویای مکتبی برای سایر کشورهای عقب نگه داشته شده.
- قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران از نظر سیاسی و نفوذ مردمی آن در بین ملتهای منطقه.
سیاست آمریکا در قبال ایران
سیاست آمریکا در قبال ایران از آغاز وقوع انقلاب اسلامی تاکنون سیاستی خصمانه و به تعبیر امام خمینی (ره) «رابطه گرگ و میش» بوده است. گرچه اوباما، رئیس جمهور آمریکا، در سخنرانی خود در سازمان ملل اعتراف کرد که ایرانیان از آمریکا بخاطر کوتادی ۲۸ مرداد شکایت دارند.[1] اما او هرگز به کینه ورزی ها، دشمنی ها و توطئه های متعدد کشورش علیه ایران از آغاز انقلاب اسلامی تاکنون اشاره ای نکرد.
دستگاه حاکمه آمریکا از همان ابتدا با فراخواندن شاه مخلوع به این کشور دهن کجی علیه انقلاب اسلامی را آغاز کرد و در ادامه اموال و سرمایه های ایران و تسلیحات نظامی را که به ایران فروخته و تحویل نداده بود بلوکه کرد، ضد انقلاب داخلی از گروه های مختلف را علیه نظام تحریک کرد، طرح های کودتای نافرجام از قبیل کودتای نوژه و امثال آن را هدایت کرد، حمایت همه جانبه از رژیم خونخوار بعثی عراق در جنگ تحمیلی هشت ساله بعهده گرفت، حکومت های مرتجع منطقه را علیه نظام اسلامی با استفاده از دلارهای نفتی شان تحریک کرد، حمله جنون آمیز به هواپیمای مسافری ایران بر فراز خلیج فارس را مرتکب شد، تحریم های هر ساله علیه ملت ایران را تمدید و اضافه کرد، در طول سالهای پس از انقلاب افراد و گروهگ های ضد انقلاب را در کشور خود مورد حمایت قرار داد و آنها را علیه کشورمان بسیج کرد، هر سال میلیونها دلار برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران تصویب و هزینه کرد، ده ها شبکه رادیوئی و تلویزیونی چه مستقیم و چه توسط افراد و گروه های معاند در کشورش علیه کشورمان راه اندازی کرد، و در آخر هم به بهانه انرژی هسته ای و اتهام ایران به قصد تولید سلاح هسته ای به تحریم یکجانبه سیستم بانکی کشورمان و همچنین تحریم نفت دست زد و کشورهای اروپائی و متحدین خود را مجبور کرد که از این تحریم ها پیروی کنند.
اینها نمونه هائی آشکار و پنهان از دشمنی های سرسختانه آمریکا علیه ایران بود که البته این قصه سر دراز دارد. در واقع آنچه آمریکا علیه کشورمان تاکنون مرتکب شده چیزهائی هستند که در حد توانش بوده و اگر کاری را انجام نداده حاکی از عدم توانائیش می باشد.
همه این جنایات ضد بشری و مخالف دمکراسی مورد ادعای آمریکا، علیه حکومت و مردمی انجام شد که جز استقلال و پیشرفت کشور خود و تشکیل یک حکومت اسلامی مخالف ظلم و ستم، اشغالگری و زورگوئی و فساد و هرزگی قصدی نداشتند؛ نه به کشوری تجاوز کردند، نه روحیه ی جنگ طلبی داشتند و نه خوی استکباری که همه اینها از ویژگی های آمریکا و انگلیس و در یک کلام استکبار و استعمار جدید و قدیم بوده و هست.
مضحک اینجاست که آمریکای جنایتکار در طول این ۳۵ سال همواره با سیاست ارعاب و تهدید با ایران اسلامی برخورد کرده و احیاناً از مذاکره، آشتی و گفت وگو نیز دم زده است. تعبیر نخ نما و مشمئز کننده ی «گزینه ی نظامی بر روی میز» که از زمان بوش قلدر و جنگ طلب مطرح شد و هنوز هم بر زبان دولتمردان آمریکائی جاری می شود منحصر به دهه اخیر نیست بلکه از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکا مسأله حمله نظامی را مطرح می کرد که جمله معروف امام خمینی (ره) « آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند » به همین منظور صادر و جاودان شد.
اصولاً آمریکا بخاطر روحیه ی استکباری که ملازم ذات و ماهیت اوست با همه ی کشورها برخورد متکبرانه و طلبکارانه دارد و انتظار دارد که همه ی کشورها حتی کشورهای اروپائی از منویات او تبعیت کنند. لذا در تحریم های یکجانبه علیه ایران برغم عدم تمایل اروپائی ها از حمایت از این تحریم ها آنها را تهدید و مجبور به همکاری با خود کرد. این حقیقت در گفت و گوهای دو جانبه با مسئولان ایرانی بارها تکرار شده است.
نباید فراموش کرد که سیاست خارجی آمریکا بر اساس سیاست «چماق و هویج» استوار است. این دکترین به صراحت توسط « روزولت » (Franklin D. Roosevelt 1882-1945) سی و دومین رئیس جمهور آمریکا از حزب دمکرات بیان شده است که گفت: « با حریف باید با زبان نرم سخن گفت ، اما باید همزمان یک چوب بزرگ هم در دست داشته باشیم».
این سیاست مخالف ضرب المثل معروف خود آنها است که می گوید : « شما می توانید اسب را به زور کنار چشمه ببرید، اما نمی توانید بزور وادارش کنید که آب بخورد[2] ».
بر اساس همین شناخت و واقعیت هاست که بنیان گزار جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی (ره) هیچگاه به آمریکا اعتماد نکردند و معتقد بودند که آمریکا همه را ، حتی شوروی (قبل از فروپاشی) را هم فریب می دهد. رهبر معظم انقلاب هم همین نظر را دارند که بارها اعلام کرده اند من به آمریکا خوشبین نیستم.
اکنون که دولت یازدهم جمهوری اسلامی ایران در مقابل آمریکا نرمش نشان داده است نباید این واقعیت ها را فراموش کند و دچار اشتباه شود. البته این بدینمعنی نیست که باید با دولت های معاند همواره از در قهر و خشم وارد شد و آنها را تحریک کرد. آموزه ی اسلامی در برخورد با متکبران و متواضعان روشن و چراغ راه است.
ضمناً مذاکرات نمایندگان دولت جدید جمهوری اسلامی ایران با ۵+۱ در مسأله انرژی هسته ای ایران که این روزها در ژنو بر گزار می شود محک خوبی است برای رمزگشائی از منویات آمریکا خواهد بود.
محمد باقر انصاری
۱۳۹۲/۰۷/۲۳
[1] - ایالات متحده و ایران از انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ تا کنون از هم دور بوده اند. این بی اعتمادی ریشه های عمیقی دارد. ایرانی ها از قدیم در مورد تاریخ دخالت های آمریکا در امور خود و نقش آمریکا در سرنگونی دولت (مصدق) در دوران جنگ سرد شکایت داشته اند. از سوی دیگر، آمریکایی ها شاهد بوده اند که حکومت ایران آمریکا را دشمن خوانده است و مستقیما، یا با واسطه، آمریکایی ها را گروگان گرفته است، سربازان و غیرنظامیان آمریکایی را کشته است و همپیمان ما، اسرائیل را به نابودی تهدید کرده است. (از سخنرانی اوباما در ۶۸ مین نشست مجمع عمومی سازمان ملل : مهرماه ۱۳۹۲)
[2] - You can lead a horse to water, but you can't make it drink
